تصورات مصریان باستان دربارۀ مرگ / میرچا الیاده

ساخت وبلاگ
ترجمۀ متون هرمی :

دو بالِ تو باز شده است همچون شاهینی با پرهای انبوده ، همچون قوشی که عصرها در آسمان سیر می کند ( متن هرمی شمارۀ 1048 ) .

پرواز می کند آن کسی که پرواز می کند ؛ شاه پِپی ( Pepi ) پرواز می کند و از شما میرندگانِ فانی دور می شود . او از زمین نیست ، از آسمان است ... این شاه پِپی همچون ابری به آسمان پرواز می کند ، مانند پرنده ای در اوج ، این شاه پِپی همچون شاهینی بر آسمان بوسه می زند ، این شاه پِپی همچون ایزد افق ها ( هاراختی ، Harakhte ) به آسمان می رسد ( متنِ 890 ) .

تو مانند شاهینی به آسمان صعود می کنی ، پر و بالت مانند پر و بالِ غازهای وحشی است ( متنِ 913 ) .
شاه اونیس ( unis ) به آسمان می رود ، شاه اونیس به آسمان می رود ! بر فرازِ بادها ! بر فرازِ بادها ! ( متنِ 309 ) .

پله هایی به آسمان برایش نهاده شده که بتواند از آن طریق به آسمان صعود کند ( متنِ 365 ) .

شاه اونیس از نردبانی که پدرش رَع ( Re ) ( ایزدِ خورشید ) برایش ساخته است ، صعود می کند و بالا می رود . ( متن 390 ) .

آتوم ( Atum ) به انجام رسانید آن چه را گفته بود که برای این شاه پِپی دوم ( Pepi II ) انجام خواهد داد ؛ آن نردبان طنابی را برایش گره زد و بست ؛ نردبان چوبی را برای این شاه پِپی دوم به هم اتصال داد و ساخت ؛ زیرا این پادشاه ، از زشتی ها و پلیدی های انسانی به دور است ( متن 2083 ) .

خدایان می گویند : « چقدر دیدنش زیباست ، چقدر مشاهده اش رضایت بخش است ، وقتی این ایزد ( یعنی پادشاه ) به آسمان صعود می کند ، خوف و هراس اش روی سر اوست » . ایزدِ گِب ( Ged ) آنچه برای خودش [ گب ] انجام شده بود را برایِ او [ پادشاه ] انجام داده است . خدایان و ارواحِ بوتو ( Buto ) ، خدایان و ارواحِ هییِراکونپولیس ( Hierakonpolis ) و خدایانِ در آسمان و خدایانِ روی زمین ، نزدِ او می آیند . آنها بر دستانشان ، تکیه گاهی برای شاه اونیس می سازندد . ای شاه اونیس تو به آسمان صعود می کنی . با این چیزی که نامش « نردبان » است ، بر آن [ آسمان ] صعود کن ( متن 9-476 ) .

( بارها و بارها در متون هرمی می بینیم که تأکید شده و اطمینان داده مه هر دو لنگۀ دروازۀ آسمان به روی فرعون باز است )

گشوده است دو درِ دروازۀ افق ، باز است چفت و بست های آن ( متن 194 ؛ در سراسر متون هرمی تکرار شده ، مثلا در متونِ 603 ، 604 ، 1408 و غیره ) .

( قاصدان و چاوشانِ پادشاه می شتابند تا خبر ورود او را به ایزدِ خورشید [ رع ] اعلام کنند ) .
قاصدانت می روند ، قاصدان چابک و بادپایت دوان دوام می روند ، چاوشانت می شتابند . آنان به رع خبر می دهند که تو ، یعنی شاه پپی ، آمده ای ( متن 40-1539 ) .
این شاه پپی ، خدایان را در حالی دید که جامه هایشان را به دور خود پیچیده و با دمپایی ( صندل )های سفید بر پاهایشان ، ایستاده بودند . آن ها دمپایی های سفیدشان را بر زمین انداختند ، جامه هایشان را از تن درآوردند . آنها چنین گفتند : « تا قبل از آمدنِ تو ، دل های ما شاذ نبود » ( متن 1197 ) .

( بسیاری از اوقات ، خودِ خدایان خبر ورود فرعون را اعلام می کنند )

ای رع آتوم ( Re-Atom ) این شاه اونیس نزد تو می آید که شکوه و عظمتت زوال ناپذیر است و خداوندگارِ جایگاه چهار ستون ( آسمان ) هستی . پسرت نزد تو می آید . این شاه اونیس نزد تو می آید ( متن 217 ) .

( فرعون متوفی ، جسورانه نزد ایزد خورشید می رود و چنین می گوید : )

ای رع ! من همان کسی هستم که تو به او گفتی « پسرم » . تو پدرِ من هستی ای رع ... اینک مشاهده کن شاه پپی را ، ای رع . این شاه پپی ، پسر تو است ... این شاه پپی ، همچون رع در مشرق می درخشد و همچون خپرر ( kheprer ) به مغرب می رود . این شاه پپی ، به فرمان هوروس ( Horus ) ، خداوندگارِ این آسمان ، جاودان خواهد زیست همانطور که هوروس ( پسرِ رع ) ، خداوندگارِ این آسمان ، جاودانه زیست می کند ( متن 8-886 ) .

پادشاه در میان خدایانی که در آسمان سکونت دارند به آسمان صعود می کند . او بر آن شاه نشین عظیم می ایستد و در جلسات داوری و محاکمه ، مسائل شرعی و قانونیِ انسان ها را می شنود . رع ، تو را در سواحلِ آسمان ، در این دریاچه ای که درونِ نوت ( Nut ) ( ایزدبانوی آسمان ) است ، می یابد . خدایان می گویند : « آن تازه وارد ، آمد ! » او ( رع ) روی پلکانی که به آسمان می رود ، دستت را می گیرد . خدایان می گویند : « آن کسی که جایگاه خود را می داند ، آمد . » ای فردِ پاک و مطهر ، بر تخت خودت در ورق رع [ خورشید ] بنشین و آسمان را درنورد ... با ستارگانِ زوال ناپذیر و جاودان پرواز کن ، با ستارگانِ خستگی ناپذیر پرواز کن . ستایش و احترامِ زورقِ شب را بپذیر ، روحی بشو که در دولت ( Dewat ) به سر می بَرَد . از همان زندگی خویشاوندی برخوردار شو که خداوندگارِ افق از آن برخوردار است ( متن 72-1169 ) .

گفتگوی هم میهن...
ما را در سایت گفتگوی هم میهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان fhammihan بازدید : 181 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 22:19