پرسش از علت وجودِ خدا

ساخت وبلاگ
قديمي 57 دقيقه پيش   #1 (لینک نوشته)

شهروند هم میهن

 
ss8248's Avatar
 

تاريخ عضويت: Apr 2013

وضعیت تاهل: مجرد

محل سكونت: زیر آسمان شهر

ارسالها: 1,817

سپاس هاي ايشان از ديگران: 8,879

سپاس های دیگران از ایشان : 5,152


ارسال پیام خصوصی

Questionپرسش از علت وجودِ خدا

پرسش از علت وجودِ خدا
راسل: « اگر برای هرکاری علتی لازم داریم،پس وجود خدا هم علتی می خواهد و اگر هم امکانِ وجودِ چیزی بدون علت می رود،پس چرا خداوند را بدون علت قبول کنیم و طبیعت را همان خدا نپنداریم؟ می بینید که بدین طریق، ثابت کردن وجود خدا کار مهملی است، و نظیر طرز تفکر هندی هاست که می گفتند: دنیا به روی یک فیل قرار گرفته و آن فیل هم سوار بر یک لاک پشت است. اما همین که از ماجرای آن لاک پشت جویا می شدید،از شما می خواستند که موضوع صحبت را عوض کنید. به هر صورت،اثبات وجود خدا از این راه،با معنی تر از مثال فوق نیست.»
چرا مسیحی نیستم؟ برتراند راسل/7،6

پرسش از علت وجودِ خدا
آقای راسل می گوید:« اگر برای هرکاری علتی لازم داریم،پس وجود خدا هم علتی می خواهد و اگر هم امکانِ وجودِ چیزی بدون علت می رود،پس چرا خداوند را بدون علت قبول کنیم و طبیعت را همان خدا نپنداریم؟»
باید گفت: تمام مشکلاتی که ایشان را در مبحث الاهیّات مضطرب ساخته،این است که...به نظر می رسد،چون وجود خداوند برای ایشان کاملا مورد توجه قرار نگرفته،بنابراین باید در اصل مسئله تأمل بیش تری مبذول نمود.

ماحصل این کلام اقای راسل که می گوید:«حال که تمام اشیاء احتیاج به علت دارد،پس خداوند هم نیازمند علت است»، ما را بدین نتیجه می رساند که ایشان در مفهوم خداوند نیز مانند مفهوم انسان،درخت، و ...،سابقۀ نیستی سراغ گرفته اند و چون خداوند سابقا وجود نداشته است،این سوال که:«پس علت وجود خداوند چه بوده»،به فکر ایشان خطور کرده است.

آقای راسل بهتر است بداند که در مفهوم خدا،ازلیّت وجود دارد، و ازلیّت هم با سابقۀ نیستی سازگار نیست و چون سابقۀ نیستی با نظر به ذات خداوند محال است،پس این سوال که:«علت وجود خداوند چیست»،کاملا غیرمنطقی است.

اما این که چرا نمی توان بی علت بودن را به طبیعت نیز نسبت داد،جواب روشنی دارد که خود ایشان از همه بهتر می داند،بدین ترتیب که: چون تمام اجزای طبیعت محکوم به قانون علیّت است، یا حداقل در تغییر است،بنابراین،هرگز نمی توان قانون علیت را از آن کنار زد؛و اگر بگویید مجموع طبیعت غیر از اجزای طبیعت است،این مطلب خنده آورتر می شود، زیرا در هیچ مجموعۀ سیستماتیک که یک کلّیِ مجموعی را تشکیل می دهند،آن کل اجزاء مغایرت نداشته،بلکه کل در واقع عین همان اجزاء است.

از بیان مذکور روشن می شود مثالی که آقای راسل بعدا مطرح می کند و مسئله خداوند را با عقیدۀ هندی های خرافی مقایسه می نماید،باز همان روش شخصی ایشان است که با یافتن مثال جالبی که مخصوص تداعی معانی ایشان می باشد،یک اصل و قانون کلّی را زیر و رو می کند.اما آن مثال چه اندازه مربوط به قانون مزبور است،مسئلۀ دیگری است.

وی در قانون علیّت تشکیکاتی دارد که می گوید:«بیایید این قانون علیّت را از قاموس شناسایی ها برداریم،زیرا مفاهیم مختلفی را برای ما مطرح می سازد».

اگر از آقای راسل بپرسیم: چرا دست شما حرکت دارد و کتاب را از روی زمین برداشت؟ خواهد گفت: خواستم مطالعه کنم.اگر بپرسیم:چرا خواستید مطالعه کنید؟ خواهد گفت: «شخصیت من» مطالعه را مفید تشخیص داده است. اگر بپرسیم: علت این که چیزی را که شخصیت شما مفید تشخیص داده،باید مطابق تشخیص شخصیت رفتار کنید،چیست؟ گمان نمی کنم ایشان علتی برای این سوال اخیر پیدا کند. در آن موقع ما خواهیم گفت: شما شخصیت را انکار کنید،زیرا نمی تواند علت اقدام به کار مفید را به ما نشان دهد.

محمدتقی جعفری/ بررسی افکار هیوم و راسل/ص269-270
__________________


ويرايش توسط ss8248 : 48 دقيقه پيش در ساعت 11:31 PM

ss8248 هم اکنون آنلاين است  پاسخ با نقل قول

گفتگوی هم میهن...
ما را در سایت گفتگوی هم میهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان fhammihan بازدید : 165 تاريخ : يکشنبه 7 شهريور 1395 ساعت: 3:03