ماجرای جالب زنده شدن مادر پوتین

ماجرای جالب زنده شدن مادر پوتینسنت پترزبورگ در زمان جنگ جهانی دوم به لنینگراد موسوم بود. محاصره این شهر از سال ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴ به طول انجامید و بیش از ۶۰۰ هزار نفر از ساکنان آن را به کشتن داد. پوتین که به تاریخ علاقه‌مند است از شنیدن خبر این سفر خوشش آمد. بعد در مورد والدینش حکایتی تعریف کرد که تا آن روز نه شنیده بودم و نه خوانده بودم.

به گفته پوتین ماجرا از این قرار بود که در جریان جنگ جهانی دوم و محاصره لنینگراد، یک روز پدر پوتین برای یک مرخصی کوتاه مدت از خط مقدم جبهه به خانه بازگشت. وقتی به آپارتمانی که او و همسرش در آن زندگی می‌کردند ،رسید متوجه شد که در خیابان تعدادی جنازه روی زمین افتاده و ماموران در حال حمل آنها به داخل یک کامیون هستند. پدر پوتین به صحنه نزدیک‌تر شد و در میان جنازه ها، جنازه زنی را دید و متوجه شد این زن کفشهایی را که خود او یعنی پدر پوتین برای همسرش خریده بود بر پا دارد. پدر پوتین با سرعت جلو رفت و از ماموران درخواست کرد جنازه همسرش را تحویل او بدهند. ماموران ابتدا قبول نمی‌کردند اما بعد از کلّی جر و بحث، بالاخره رضایت دادند. پدر پوتین جنازه همسرش را در آغوش کشید اما در همان حال ناگهان متوجه میشود که بدن زنش گرم و او هنوز زنده است. پدر پوتین به هر شکل که بود،همسرش را به داخل آپارتمان کشاند. مدتی از همسرش مراقبت و پرستاری کرد تا حال او خوب شد و به اصطلاح حیات دوباره ای یافت. به گفته پوتین، ولادیمیر یعنی همین آقای پوتین رئیس جمهور کنونی روسیه هشت سال بعد از این حادثه یعنی در سال ۱۹۵۲ متولد شد. وقتی این حکایت را برای مایک مکفول، سفیرمان در مسکو که از کارشناسان خبره امور روسیه بود، تعریف کردم او هم اذعان کرد که این داستان را تا آن روز هرگز نشنیده است. بدیهی است که راهی برای تائید حکایتی که ولادیمیر پوتین تعریف می‌کند در دست نداریم اما اغلب به فکر این حکایت میافتم. در نظر من این حکایت بخشی از زندگی این مرد و کشوری را که او اداره می‌کند روشن می‌سازد. پوتین همیشه در حال آزمایش کردن طرف مقابل و توسعه مرزهای ارتباطش با دیگران است.

(منبع: کتاب گزینه های دشوار- نوشته هیلاری کلینتون)

ترجمه علی اکبر عبدالرشیدی

.

گفتگوی هم میهن...