***شهادت صادق ال محمد صلی الله علیه واله وسلم تسلیت ****

ساخت وبلاگ
***شهادت صادق ال محمد صلی الله علیه واله وسلم تسلیت ****
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله ربّ العالمين. الحمد لله الّذي نوّر قلوبنا بنورمحبة العلوية وجعلنا من المتمسّكين بولاية المرتضوية. الحمد لله من اوّل الدّ نيا الي فنائها ومن الاخرة الي بقائها الحمد لله علي كل نعمة و أستغفرالله من كل ذنب وأتوب اليه والصلاة والسلام علي سيدنا و نبينا حبيب اله العالمين الذي سُمِّي في السّماء بأحمد وفي الارضين بابي القاسم مصطفي محمد صلي الله عليه واله الطيبين الطاهرين لا سيِّما ناموس الدهر و ولي الامر،مالك يوم الد ين، صاحب العصر والزمان، طاووس جنة آل محمد صلي الله عليه وآله ،بقية الله الاعظم، حجة بن الحسن المهدي، قا ئم آل محمد عجل الله تعالي فرجه الشريف و لعنة الله الدائمة الازلية الا بدية علي اعدائهم و مخالفيهم ومعانديهم ومنكري فضائلهم ومناقبهم وعصمتهم وغاصبي حقوقهم و مدّعي مناصبهم و مقاماتهم من الأولين و الاخرين ابدالآبدين ودهر الداهرين لا سيّما الجبت و الطاغوت و اللاّت و العزّي.
اللّهُمَّ كُن لِوَلِيِّكَ الحُجَّةِ بنِ الحَسَن المَهدِي صَلَواتُكَ عَلَيهِ وَ عَلَي آبائِهِ في هذِهِ الساعة و في كل ساعة وليّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلاً و عيناً حتي تُسكِنهُ أرضَكَ طوعاً وَ تُمتّعه فيها طويلاً.
25شوال سا لروز شهادت صادق آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين بر يگانه وارث او، ولي دوران، كهف امان ،خاتم الاوصياء، كلمة الله التامّة، عين الله الناظرة، يد الله الباسطة، لسان الله الناطقة، قلب الله الواعي ،سفينة النجاة، عين الحياة، علم الهدي، نور ابصار الوري، صاحب الازلية الاولية، امير و فرمانرواي هستي ، عزيزي از اولاد فاطمه سلام الله عليها كه مْلك ، ملكوت، عظموت ، جبروت ، لاهوت، عالَم خلق و امر وكلمات وعقول و عالَم اسماء و صفات ومعاني واله و حيران خا ل گونه اويند و با تسبيح وحمد الهي به گرد خال گونه او مي چرخند، بقية الله الأعظم حجة بن الحسن المهدي، تسليت باد.
ائمه معصومين ما سلام الله عليهم اجمعين همه صادق اند و باقر، همه كاظمند ورضا، همه سجادند وجواد و......
پس دليل ملقب شدن هر كدام از معصومين به لقبي خاص چست؟ در حالي كه همه نور واحدند.يكي از وجوه، اين است كه حضرات اهل البيت صلوات الله عليهم اجمعين در اين عالم پست ماده كه نازلترين مرتبه وجودي آنهاست و به صورت انسان ظاهر شدند، هر كدام بر اساس موقعيت زماني خاص خود صفتي از اوصافشان بيشتر جلوه نمود لذا از طرف خداوند سبحان بدان وصف ملقّب شدند.
امام ششم ما امام صادق و امام باقر (شكافنده علوم نبيين) صلوات الله عليهما بخاطر جنگ قدرت بين بني اميه و بني عباس لعنهم الله اجمعين توانستند مقداري از حقايق دين را بيان بفرمايند، لذا زيارت عاشورا از امام باقر عليه السلام رسيده و اصول دين كه عبارت است از توحيد، نبوت، امامت، معاد، عدل و فروع دين كه شامل حلال و حرام و احكام الهي است، عمده بيانش بواسطة اين دو بزرگوار شد .خدا وند تبارك و تعالي و نبي اكرم صلي الله عليه واله وسلم فرمودند:
اوصادق است تا كسي در كلمات آن بزرگوار شك نكند.
چون تمامي حقايق اسلام بعد از شهادت پيامبر اكرم صلي الله عليه واله وسلم به واسطه غاصبين خلافت تحريف شد، خداي تورات و انجيل به عنوان خدا معرفي شد .لذا غير شيعه يا مجسِمه اند يا مشبهه و انسان در افعالش يا آزاد است يا مجبور. انبياء الهي وخاتم الأنبياء نه در وحي و نه در گفتار و نه در رفتار عصمت دارند لذا خداي شيعه با بْت ساخته و مخلوق ذهني پيروان سقيفه فرق دارد ، رسول مكرمي كه در اعتقاد شيعيان، شخص اول عالم وجود و اشرف كائنات و خاتم پيامبران و حبيب اله عالميان مي باشد، با پيغمبري كه در نظر تسنّن شخص عادي است كه شيطان آيات شيطاني را به او القاء مي كند فرق دارد . (سوره مباركه حج آيه شريفه 52 تفسير درّالمنثور از سيوطي وتفسير طبري وتفسير نظا م نيشابوري در ذيل آيه شريفه وتاريخ طبري و...) كه تنها سيوطي در درّالمنثور،14روايت ازخودشان نقل كرده كه شيطان( نستجير بالله ) آياتي به رسول الله صلي الله عليه واله وسلم القاءكرد.
پيروان اهل البيت عليهم السلام با پيروان غاصبين خلافت نه در اصول دين و نه در فروع دين سر سوزن، نقطه اشتراكي ندارند. براي روشن شدن مطلب اشاره اي بسيار بسيار مختصر مي شود:
خداوند تبارك وتعالي براي هيچ نعمتي بر بندگانش منّت نگذاشته است. تنها براي نعمت رسالت خاتم صلي الله عليه و آله و سلم ، فرمود:«لقد مَنَّ اللهُ عليَ المؤمنينَ اذ بَعَثَ فيهم رسولاًمِن انفُسِهِم«.........(سوره مباركه آل عمران آيه شريفه 164 )خداوند تعالي با اينكه پيامبر رحمه للعالمين است اما چون تنها مؤمن (شيعه) از نعمت رسالت بهره مند شده لذا منّت آنرا بر مؤمنين گذاشته .
طالبين براي روشن شدن اينكه درخداشناسي و پيامبرشناسي هيچ گونه نقطه اشتراكي بين پيروان اهل البيت عليهم السلام و پيروان خلفاء نيست به كتابهاي كلامي و غيركلامي نوشته شده در اين زمينه مراجعه فرمايند. براي نمونه اسامي بعض آنها ذيلاً آورده مي شود:
نهج الحق و كشف الصدق علاّمه حلّي، احقاق الحق شهيد ثالث قاضي نور الله تستري .دلائل الصدق مظفّر. تقريب المعارف ابي صلاح حلبي .صراط المستقيم نباتي بياضي، توحيد صدوق و....وكتابهاي فارسي يا ترجمه شده به فارسي در اين زمينه از جمله نقش ائمِه در احياء دين 14جلد وسائر كتب سيد مرتضي عسگري و بعضاً كتب تيجاني و سيري در صحيحين صادق نجمي و...
امام ششم سلام الله عليه به عبدالله بن زراره در مورد شخصيت پدرش زراره در ضمن مطالبي اينچنين فرمود : فما من شيءٍ عليها النّاسُ اليومَ الاّو هو مُنحَرِفٌ عمّا نَزَل به الوحيُ مِن عندالله .
(رجال كشي ص140 ح221 )
حضرت سلام الله عليه فرمود: آنچه امروز در دست مردم (عمريها ) است، چيزي نيست مگر اينكه نسبت به آنچه از جانب خدا وند تعالي به واسطه وحي نازل شده، منحرف و تحريف شده است.
قال الصادق عليه السلام:ما أنتم واللهِ علي شيءٍ ممّا هم فيهِ و لا هم علي شي ممّا انتم فيه فخالَفوهُم فما هُم من الحنيفيّة علي شيءٍ.( فصول المهمّه الشيخ الحر العاملي ج1ص577 ح9(880)،وسائل الشيعه ج27ص119وج18ص85 باب 9 صفات قاضي ح32)
امام صادق عليه السلام فرمودند : به خدا قسم نيستيد شما (شيعه) بر ذرّه اي از اعتقادات اينها (پيروان خلفاء) و نيستند اينها بر سر سوزن از اعتقادات شما پس در احكام و عقائد مخالفت كنيد با اينها زيرا اينها كوچكترين بهره اي از دين حق نبرده اند.
قال الصادق عليه السلام: واللهِ ما بَقِيَ في أيديهم شيءٌ منَ الحقِّ الّا إِستقبالَ الكعبةِ فقط.
(فصول المهمة ج1 ص578 ح13(884))
امام صادق عليه السلام فرمودند: به خدا قسم در دست اينها چيزي از حق باقي نمانده مگر روي كردن به طرف كعبه فقط .
سليمان مولي طربال قال ذكرتُ هذه الاهواء عند ابي عبدالله عليه السلام قال: لا والله ما هم علي شيءٍ ممّا جاء به رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم الاّ استقبال الكعبة فقط . (محاسن برقي ج1 ص256 ح 91(486) وبحار از محاسن ج65 چاپ بيروت ص 91 ح 26 )
سليمان مولي طربال گفت: خدمت امام صادق عليه السلام صحبت ازاينها (تسنّن)كردم.حضرت فرمود: نه به خدا قسم نيستند بر آنچه رسول الله صلي الله عليه واله وسلم آورد مگر روي كردن به طرف قبله.
طبق اعتراف خود تسنّن:
انس بن مالك لعنه الله عليه گفت: چيزي از آنچه در زمان رسول الله صلي الله عليه واله وسلم سنّت بود، نزد مردم (اهل تسنّن سراغ ندارم.(بخاري،ترمذي،باب اعتصام بالسّنه)
عبد الله بن زبيرلعنه الله عليه گفت: همه چيز را تحريف كرديم حتي نماز را.
حسن بصريلعنه الله عليه گفت: اگر حضرت رسول صلي الله عليه واله وسلم به ميان شما برگردد از ميان همه آنچه به شما تعليم كرده جز قبله چيز ديگري را نخواهد شناخت.(دراساتٌ و بحوثٌ في التاريخ و الاسلام جعفر مرتضي ج 1 ص 57)
قال ابوعبدالله عليه السلام: اتدري لِمَ أمَرتم بالأخذ بخلاف ما تقول العامّة؟ فقلتُ:لاندري. فقال:اِنَّ عليّاً عَلَيهِ السّلامُ لم يكن يَدينُ الله بدين الّاخالف عليه الامّةُ الي غيره اِرادةً لإبطال أَمره و كانوا يسألون اَميرالمؤمنين عليه السلام عن الشيء الذي لا يعلمونه فإذا افتاهم جعلوا له ضدّاً من عندهم ليلبسوا علي النّاس.(علل الشرائع صدوق ج 2 باب 315 ح1 ص249.بحار ج2 ص237 ح25 وسائل الشيعه ج18 ص83 ح24 و..).

و قال الشيخ الانصاري بعد نقل هذا الخبر:و يصدّق هذَا الخبرِ سيرة اهل الباطل مع الائمة عليهم السلام علي هذا النحو تَبَعاً لِسَلَفِهِم حَتّي أنّ أباحنيفة حكي عَنْهُ أنّه قالَ خالفتُ جعفراً عليه السلام في كُلِّ مايقولُ او يفعل لكنّي لا ادري هل يَغمِضُ عَينَيه او يفتحهُما في السّجود.
(رسائل شيخ ص188 رساله قطع و ظن آخر باب انسداد .)
راوي گفت: امام صادق عليه السلام فرمود :آ يا مي دانيد چرا ما شما را امر نموديم تا در عمل واعتقاد مخا لفت كنيد با آنچه نظر عامِه (تسنّن) است ؟ راوي مي گويد عرض كردم نمي دانيم. حضرت فرمود : به خاطر اينكه علي عليه السلام ابراز عقيده نمي فرمود به دين و اعتقادي و روشي الاّ اينكه مردم با او مخالفت كرده و به طرف غير او مي رفتند به خاطر اينكه امر او را باطل كنند و در مواردي كه نظر اميرالمؤمنين عليه السلام را نمي دانستند از او سؤال مي كردند پس هنگاميكه نظر مبارك خود را بيان مي فرمودند ضد نظر او را براي خود جعل مي كردند تا براي مردم مشتبه شود.
مرحوم شيخ انصاري بعد از نقل اين روايت مي فرمايد: و اين خبر را سيره و روش اهل باطل در برخورد با ائمِه عليهم السلام با اين روش، تصديق مي كند در حالي كه آنان پيشنيان خود را پيروي مي كنند.تا اينكه حكايت شده از ابا حنيفه لعنت الله عليهكه گفت: مخالفت كردم با امام جعفر عليه السلام در تمام آنچه فرمود وتمامي آنچه عمل نمود ولي نمي دانم كه در سجده نماز دو چشم او باز است يا بسته تا در اين مورد هم با او مخالفت كنم . (نقل شده كه اين ملعون در سجده نماز يك چشم خود را باز مي گذاشت و يك چشم خود را مي بست تا به هر شكل ممكن با حضرت مخالفت كرده باشد.)
علي بن اسباط گفت :خدمت علي بن موسي الرضا عليه السلام عرض كردم مسئله اي برايم پيش مي آيد كه حكمش را نمي دانم و در شهري هستم كه شيعيان و دوستان شما آنجا نيستند تا حكم مسئله را سؤال كنم . حضرت فرمود: پيش قاضي و فقيه اينها (عمريها) برو و مسئله خود را سؤال كن فاذا اَفتاكَ بشيئ فخُذ بخلافهِ فَإنَّ الحقَّ فيه .پس هنگاميكه فتوا داد (هر چه گفت) تو خلاف آنرا عمل كن .پس بدرستيكه حق در مخالفت با اينها است .
(عيون اخبار الرضا شيخ صدوق ج1 ص275باب 28 ح10 و تهذيب شيخ طوسي ج6 ص294 ح820)
مرحوم استرآبادي در فوائد المدنيه ص190 مي فرمايند: از جمله نعمتهاي خداوند تبارك وتعالي بر شيعه آن است كه خداوند علماي اهل تسنن را با شيطان رها كرد تا اينكه شيطان ايشان را از راه حق در تمامي مسائل نظري گمراه كند تا اخذ بخلاف اينها (مخالفت كردن با اينها) براي ما يك ضابطة كلي باشد .
دربحث تعادل و تراجيح هر گاه بين دو روايت يا دو دسته از روايات تعارض بود و از باب مطلق و مقيد و يا خاص عام و قابل جمع عرفي نبود و يا هيچ مرجحي نبود، آن روا يت يا آن دسته ا ز روايات كه موافق با غير شيعه بود كنار گذاشته مي شود. در اين باب روايات بسياري در كتب فقهي و روايي ما هست كه از حوصلة نوشتار ما خارج است .
از مجموع مطا لب گذشته اين مطلب واضح مي شود كه بين شيعه و غير او هيچ گونه نقطه اشتراكي دراصول دين (اعتفادات) و در فروع دين (احكام فقهي حلال وحرام) وجود ندارد و روشن نبودن اين مطلب براي بعضي، دليل بي اطلاعي اين افراد از الفباي مذهب شيعه و دوري اينها از فهم قرآن كريم و تفسير و تأويل و تاريخ است .
در روايات كثيره فرمودند: منكر ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام مثل بت پرست است.
عن ابي عبدالله عليه السلام قال:ايّاكم و ذِكرُ علي وفاطمة عليهما السلام فانّ النّاسَ ليس شيٌ ابغض اليهم من ذكر علي و فاطمة سلام الله عليهما وعلي محبيهما. (كافي ج8 ص159 ح156)
امام صادق عليه السلام فرمودند: بپرهيزيد ازاينكه نام مقدس اميرالمؤمنين و فاطمه صلوات الله عليهما را پيش اينها ببريد بخاطر اينكه پيش تسنن مبغوضترين چيز ياد و ذكر اميرالمؤمنين وفاطمه صلوات الله عليهما است. سلام الله علي محبيهما ولعنت الله علي مبغضيهما.
حضرت سيد الشهداء صلوات الله عليه وقتي در روز عاشورا فرمود: آ يا من حلالي را حرام كرده ام يا حرامي را حلال كرده ام ؟ آن نامردان در پاسخ گفتند: نه. ابي عبدالله صلوات الله عليه فرمود:« فلمَ تَستَحِلّونَ دَمِي« پس چرا خون مرا حلال كرده ايد ؟ آن نامردان گفتند: بغضاًلأبيك بخاطر اينكه كينه علي را داريم .
سيد الشهداء صلوات الله عليه در روز عاشورا تير به قلب مباركش خورد تير را بيرون آورد خون فواره مي زد دستهايش را از خون پر نموده به آسمان پاشيد مرتبه دوم دستانش را پر از خون كرده و بر سر و صورت و محاسن خود كشيد و فرمود مي خواهم فرداي قيامت خدا و پيامبر را با اين حال ملاقات كنم و بگويم: نكشت مرا غير از عمر و ابابكر كس ديگري. الا لعنت الله عليهما وعلي محبيهما بعدد ما احاط به علمه .(مقتل خوارزمي ج2ص34-35).
شيخ صدوق در علل نقل كرده: راوي مي گويد: من در مجلس احمد بن حنبل بودم پس ذكر علي بن ابيطالب صلوات الله عليه شد. احمد بن حنبل گفت:لا يكون الرجلُ سنّيّاً حتّي يُبغضَ علياً قليلاً. يعني كسي در زمره اهل تسنّن قرار نمي گيرد مگر اينكه علي را دشمن بدارد حتي به اندازه كم.
راوي مي گويد بعد از آن من گفتم: كسي سني نيست مگر اينكه علي عليه السلام را دوست داشته باشد.كه بعد از گفتن اين حرف مرا زدند و از مجلس بيرون كردند.(الشهاب الثاقب ص 135)
قاضي نور الله شوشتري در كتاب احقاق الحق نقل كرده اند كه ابن خلكان صاحب وفيات الاعيان بعد از ترجمه علي بن الجهن القرشي(علي بن الجهن دشمن اميرالمؤمنين بوده است.)در دفاع از اين شخص اين چنين گفته: علي بن جهن معذور است زيرا محبةُ عليٍّ لا تجتمع مع التَّسَنُّنِ.يعني محبت علي با تسنن يكجا جمع نمي شود.(وفيات الاعيان ج 3 ص 355)
همچنين قاضي نور الله در كتاب مصائب النواصب نقل كرده است:
أَنَّ أهلَ ماوراءُ النّهرِ يشترطون في التسنّن عداوة عليٍّ عليه السلام و لو بقدر حبةِ شعيرٍ.
اهل ماوراءالنهر دشمني علي عليه السلام را شرط تسنن مي دانند و لو اينكه اين دشمني به اندازه يك دانه جو باشد. (اربعين شيخ سليمان بحراني ص 101،شهاب الثاقب ص 137)
راوي گفت:كميت خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و شعري خواند پس عرض كرد يا سيدي سؤالي دارم.حضرت فرمود: بگو.عرض كرد سؤال از دو خبيث (.....و....... لعنت الله عليهما) . امام صادق عليه السلام فرمود:اي كميت به اندازه خون حجامت خوني در اسلام ريخته نشود و مال حرامي كسب نشود و عمل شنيع زنا انجام نگيرد تا روز قيامت الّا اينكه اينها همه به گردن اين دو باشد و… (رجال كشي ص 135 بحار ج 47 ص 323 ح 17 )
قال الرضا عليه السلام: كمالُ الدينِ ولايتنا و البرائَةُ من عَدُوّنا. (بحار جلد 27 ص 58 ح 19)
امام رضا عليه السلام فرمودند: كمال و اتمام دين در ولايت ما و برائت از دشمنان ما است.
قال الصادق عليه السلام: من شك في كفر أعدائنا والظالمين لنا فهو كافر. هر كس در كفر دشمنان ما و كساني كه به ما ظلم كردند، شك داشته باشد پس خودش كافر است.
(اعتقادات صدوق باب اعتقاد في الظالمين ص 103و بحار ج 8 ص 336 و ج 27 ص 62 ).
به امام صادق عليه السلام عرض شد كه شخصي شما را دوست دارد ولي در برائت از دشمنان شما ضعيف است. پس حضرت فرمود: هيهات كَذِبَ مَنِ ادّعي مَحَبَّتِنا و لم يتبرّء من عدوّنا. هرگز، دروغ مي گويد هر كس كه ادعا كند دوست ماست و از دشمن ما بيزاري نجويد.
(بحار الانوار ج 27 ص 58 ح 1)
قال الصادق عليه السلام: من لم يعرف سوء ما اتي علينا من ظلمنا و ذهاب حقنا و ما ركبنا به فهو شريك من أتي إلينا فيما ولينا به.
كسي كه نفهمد و نشناسد آنچه را كه بر ما وارد شد از ظلمي كه به ما شد و گرفتن حق ما و… پس او شريك با ظالمين ما است.
(عقاب الاعمال صدوق باب عقاب ناصب ح 6 بحار ج 8 ص 366 و ج 27 ص 55 ح 11 )
ابي حمزه ثمالي سؤال كرد از علي بن الحسين عليه السلام در مورد دو خبيث. فقال: كافران. كافرّ من تولاهما. فرمود: هر دو كافرند و هر كسي آن دو را دوست بدارد كافر است.
(تقريب المعارف ابي صلاح حلبي ص 237 به بعد و بحار ج 69 ص 128 باب 101 كفر مخالفين)
لذا امام پنجم سلام الله عليه فرمود:سواءٌ عَلَي من خا لَفَ هَذَا الامر صلَّي أَم زَنَي .
كسي كه مخالف ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام هست نماز بخوا ند يا زنا كند فرقي ندارد.(عقاب الاعمال صدوق باب عقاب ناصب و جاحد اميرالمؤمنين عليه السلام ح17ص250وبحارج27ص235ح50 )
در روايات متواتره آمده كه اينها با كفر از دنيا مي روند وخداوند تبارك وتعالي بعد از سُقَط و هلاكت اينها همان برخوردي را كه با كفار دارد با اينها هم دارد . (جوا هر الكلام ج6ص56 )
ودر دنيا حكم به طهارت اينها مي شود براي حفظ مذهب شيعه و كثرت اينها و قلّت پيروان حق؛ لذا صاحب جواهر مي فرمايند: فهوَمِن اقوي الادلّة علَي طهارة هؤلاءِ الكفرة و ان كانوا في المعني اَنجَسُ مِنَ الكلاب الممطورة .پس اين قويترين دليل است بر طهارت ا ين كفار و اگر چه در باطن و واقع و حقيقت و معني ا زسگهاي خيس شده به وا سطه باران نجس تر هستند . (جواهر الكلام ج6 ص57. )
در روايات زيادي آمده من جمله امام ششم سلام الله عليه فرمود : ناصب آن كسي نيست كه دشمن ما باشد چون شما كسي را نمي بيني كه بگويد من دشمن محمد و آل محمد صلي عليه واله و سلم هستم بلكه ناصب آن كسي است كه دشمن شما است بخاطر دوستي شما با ما و يا بيزاري شما از دشمنان ما. (معاني الاخبار ص365 )
ودر بعض روايات، ناصب كسي ا ست كه جبت و طاغوت را بر اميرالمؤمنين صلوات الله عليه مقدم بدارد. طالبين رجوع فرمايند به كتاب شريف «الشهاب الثاقب في بيان معني الناصب» از فقيه محدث شيخ يوسف بحراني معروف به صاحب حدائق .
در خاتمه معروض مي داريم از هنگامي كه خداوند تبارك و تعالي هستي را خلق فرمود تمامي هستي در انتظار اين بود تا خداوند تعالي در روي زمين خليفه و جانشين خود را خلق نمايد تا به او اسماء اهل البيت عليهم السلام را تعليم نمايد و آدم به ملائكه اسماء را خبر (اِنباء نه تعليم) دهد اما كار خداوند تعالي تمام نشد تا تك تك انبياء، خلق و به رسالت مبعوث شدند و ابلاغ توحيد و نبوت فرمودند اما هنوز كار تمام نشده بود و عوالم امكانيه وجود منتظر بودند تا گل سرسبد وجود و مخاطب خطاب لولاك ما خلقت الأفلاك در عالم مْلك ظهور فرمايند و بعد از اجلال نزول و مبعوث شدن به رسالت و23 سال زمينه سازي، ابلاغ فرمودند: ولايت كلمه الله التي بها تمِت الاُمور و دهرت الدهور، صاحب الأزليه الأوليه، معشوق ذات اقدس الهي ، خطيب خطبة ألست بربكم، عزيزي كه بإسمه تكونت الكائنات و الأشياء، و هستي بخش با نام مقدس او هستي بخشي مي كند، عزيزي كه قيوميت الهي مرتبه اي از مراتب وجود اوست، او كه لايشغله شأن عن شأنٍ خداوند تعالي به او و در او معنا پيدا مي كند وخطبه البيان و افتخار وتطنجيه و..... آنچه فرمودند بيان مراتب و شؤونات نازله خود به اندازه فهم مخاطبين بود.
بعد از ابلا غ ولايت و اجلال نزول ائمه عليهم السلام در ناسوت باز انتظار همچنان ادامه دارد.
انتظار چه كسي ؟؟ ا نتظار عزيزي كه پيا مبر ا كرم صلي الله عليه وآله وسلم فرمود :
پدر ومادرم فداي او باد، او هم نام و شبيه من است (بحار ج36ص337و ج51 ص108 ح 2 كفايه الاثر ابن خزّاز ص 158)
انتظار صاحبي كه حضرت امير عليه السلام فرمود: جانم فداي او باد، آه كه چقدر مشتاقم او را ببينم. (غيبت نعما ني ص214 بحار ج51ص115)
منتظَري كه امام باقر عليه السلام و علي بن موسي الرضا عليه السلام فرمودند: پدر و مادرم به فدايش. (غيبت نعماني ص245ودلائل الامامه ص245كمال الدين ج1ص57و... )
امام صادق عليه السلام فرمود: اگر او را درك كنم تا زنده ام به او خدمت مي كنم.
(غيبت نعما ني ص245)
انتظار ولي امري كه كمال دين به امامت وكمال امامت به اوست….
سدير گويد: روزي من و مفضل و ابابصير و ابان به حضور مولايمان صادق آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم رسيديم در حالي كه حضرت به روي خاك نشسته و عبائي خيبري بر دوش داشتند و مانند مادرِ جوان از دست داده به شدت و از جگر سوزان گريه مي كنند و آنقدر محزون هستند كه از چهرة ايشان هويداست و اشك از چشمان مباركشان جاريست و مي فرمايند: آقا ي من غيبت تو خوابم را ربوده و زمين را بر من تنگ نموده و آرامش قلبم را گرفته. آقاي من مصيبت هاي من متصل شده به حزني دائمي و..... (كمال الدين ج2 ص353ح50 و بحارج51ص219ح9 )
امام صادق عليه السلام فرمودند: قرار بود 400 سال بني اسرائيل در عذاب باشند هنگاميكه عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد40 صبح به درگاه الهي ضجه و گريه و توبه كردند بعد از آن خداوند متعال به موسي و هارون وحي فرمود: كه بني اسرائيل را از ظلم فرعون نجات دهيد پس خداوند رحيم 170 سال باقي مانده را بخشيد . سپس اما م صادق عليه السلام فرمود: شما هم اينچنين گريه و استغاثه كنيد تا خداوند متعال امام زمان عجل الله تعالي فرجه را امر به ظهور فرمايد و الاّ اگر اينچنين ضجه و توبه و گريه و دعا نكنيد در ظهور تعجيل نخواهد شد. (تفسير عيّا شي ج2 ص154 ح49تفسير برهان وصافي وساير تفاسير ذيل آيه شريفه 72سوره مباركه هود وبحارج52 ص131ح34 )
بارالها؛ ترا به غيرت و هيبت عباس بن علي بر جهان بدون ظهور مهدي خاتمه ده.
بار پروردگارا؛ تو را به انتظار علي اصغر و رقيه سلام الله عليهما در فرج وليت تعجيل بفرما.
خدا وندا؛ تو را به غربت وليت امام زمان در فرج مهدي فا طمه سلام الله عليهما تعجيل فرما .
بار پرودگارا؛ تو را به آبروي امام زمانت قسم تمامي ناراحتي و غصّه وهم و غم ما را غصّة دوري از وليت امام زمان قرار بده.
الها ؛ تو را به عظمت و مظلوميت اميرالمؤمنين عليه السلام قسم، محبت امام زمان عليه السلام و احساس نياز به آن وجود مقدس را در دل و جان ما ايجاد بفرما.

11 – 14 - 59 –69 – 92 –110 –116 - 118 – 121 -128 – 133 –135 – 213 – 315 – 353 - 1001
يا رب محمد عجل فرج آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم
يا رب محمد احفظ غيبة محمد صلي الله عليه و آله و سلم
يا رب محمد انتقم لابنة محمد صلي الله عليه و آله و سلم
(مكيال المكارم عربي ج 2 ص 13)

شادي روح شير ايران حضرت بابا شجاع الدين صلوات
***شهادت صادق ال محمد صلی الله علیه واله وسلم تسلیت **** - باشگاه جوانان ایرانی / تالار گفتمان ایرانیان

گفتگوی هم میهن...
ما را در سایت گفتگوی هم میهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان fhammihan بازدید : 173 تاريخ : پنجشنبه 7 مرداد 1395 ساعت: 9:40