نام آتش های مورد پرستش در زمان جاهلیت اعراب چه بود؟

ساخت وبلاگ
نام آتش های مورد پرستش در زمان جاهلیت اعراب چه بود؟
بسم الرب الحسین ع

لغت‌شناسان روي هم رفته به 14 گونه آتش در عصرجاهلي اشاره كرده‌اند

آنچه نويري آورده (نهايه، 1/109 به بعد) از همه منظم‌ترو جامع‌تر است

1-نارالمُزْدَلَفه. آتشي بود كه قُصَيّ بن كِلاب درمزدلفه افروخت تا حج‌گزاران كه از عرفه به راه مي‌افتند، آن را ببينند .

2- نارالإستسقاء، يا نارالإستمطار ،چون كار بر عربان سخت مي‌گرديد و باران نمي‌باريد، گاواني گرد مي‌آوردند وگونه‌اي شاخة درخت به دمها و پايهاي آنها مي‌بستند و به كوهستاني خشك رها مي‌كردند. آنگاه بر آن چوبها آتش مي‌نهادند و خود در طلب باران به نيايش مي‌نشستند

3- نارالزائر يا نارالطَّرد. اگر كسي را دوست نمي‌داشتند يا از او بيمناك بودند، در پس او آتشي مي‌افروختند ودعا مي‌كردند كه هرگز بازنگردد

4 - نارالتَّحالُف، يا نارُالحِلْف، يا نارالمُهَوِّل.هرگاه پيماني مي‌بستند، آتشي افروخته گرد آن مي‌نشستند و در آن گوگرد و نمكمي‌افكندند و منافع آتش را بر مي‌شمردند. آنگاه پيمان شكن را نفرين مي‌كردند ومي‌خواستند كه وي از فوايد آتش محروم ماند

5 - نارالغَدْر، هرگاه كسي با همسايه نيرنگ مي‌كرد، در ايام حج بر فرازيكي از دو كوه أَخْشَب در مِني آتشي افروخته بانگ مي‌زدند: اين نيرنگ فلان است

7 - نارُالحَرْب يا نارٌالأُهْبَه و يا نارالإنذار برای اعلان جنگ و فراخواندن قبايل هم پيمان بوده است

8 - نارُالصَّيْد.

براي خيرهكردن چشم حيوان و صيد آن به كار مي‌رفت

9- نارالأسد.

آتشي بود كه برايترساندن شير به پا مي‌كرده‌اند

10. - نارالسَّليم. آن را براي مجروحان يا كساني كه خزندة سمي يا سگهاي هارآنان را گزيده باشند مي‌افروختند، تا به خواب نروند كه به مرگشان منجر گردد

11 -نارالفِداء، نان اسير را شب هنگام و در روشنايي آتش عرضه مي‌كردند تا هم بتوانند دربارة‌ فديةآنان تصميم بگيرند و هم اينكه آن زنان رسوا نشوند.

12 - نارُالوَسْم. در واقع به معني آتش نيست، بلكه مقصود از آن داغي است كه بر اشتر يااحياناً حيوان ديگر مي‌نهادند. همة كتابهاي لغت، «نار» را به معني «وسم» يا داغ نيزدانسته‌اند

13 - نارُالقِري، يا نارُالضّيافه، يا نارُالأضياف. آتشميهماني بوده است و چون نشان يكي از عمده‌ترين خصايل شريفان، يعني سخاوت بوده، ازهمة آتشهاي ديگر مشهورتر گشته است و پيداست كه شاعران آن را پيوسته وسيلة مدحمي‌ساخته‌اند

14- نارُالحَرَّتَيْن (حره نام دو مكان است: حرهُليلي و حرهُ النّار). از مشهورترين آتشهاست. در بلاد عبس، ميان مكه و مدينه، آتشياز زمين بيرون مي‌جست كه برخي از عربان، مانند مجوسان به پرستش آن مي‌پرداختند.
خالد بن سنان عبسي ( از پیامبران دوره فترت) به فرمان خداوند آن را خاموش كرد برخي بر اين فهرست،آتشهاي ديگري چون نارالسَّعالي، نارُالاِحتيال، نارالحَباحِب، نارالخُلَعاء والهُرّاب، نارالمجوس و جز اينها را نيز افزوده‌اند كه بيشتر از باب «مجاز» است.

مآخذ:
آذرنوش، آذرتاش، راههاي نفوذ فارسي در فرهنگ و زبان تازي،دانشگاه تهران، 1354ش، ص 145؛ ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان‌العرب؛ بغدادي،عبدالقادر، خزانه الادب، بيروت، دارصادر؛ ثعالبي، ابومنصور، ثمار القلوب، قاهره؛جاحظ، عمروبن بحر، الحيوان، به كوشش عبدالسلام هارون، قاهره، مصطفي البابي الحلبي، 1385ـ1386ق؛ علي، جواد، المفصل في تاريخ العرب قبل الاسلام، بيروت، دارالعلمللملايين، 1970م؛ قلقشندي، احمد بن علي، صبح الاعشي، قاهره، وزاره الثقافه والارشاد القومي، 1383ق؛ نويري، احمد بن عبدالوهاب، نهايه الارب، قاهره، وزارهالثقافه و الارشاد القومي.

گفتگوی هم میهن...
ما را در سایت گفتگوی هم میهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان fhammihan بازدید : 125 تاريخ : پنجشنبه 7 مرداد 1395 ساعت: 5:14