اشعاری برگرفته از کتابی بی نام و نشان

ساخت وبلاگ
اشعاری برگرفته از کتابی بی نام و نشان

عجب ماه بلندی آسمانه
عجب شهزاده ای همساده مانه

اگر همساده ها با ما بسازن
خدا داده مراد هر دو مانه

2

به دست انگشتری داری به من چه
به دل صد مشتری داری به من چه

دو تا لیمو که داری روی سینه
برای دیگری داری به من چه

3

درخت سرو بودم کنج بیشه
تراشیدن مرا با ضرب تیشه

تراشیدن مرا قلیون بسازن
که آتش بر سرم باشه همیشه

4

لب من با لب تو کام داره
که بره میل شیر خام داره

لب خود با لبت آمخته کردم
لب آمخته کی آرام داره

5

سیه چشمی که بچه میدهی شیر
سرت را از روی گهواره برگیر

اگر چون مادرت خواهی شوی پیر
شبی ما را به جای شوهرت گیر

6

لب بوم اومدی چادر ملوسی
زنی یا دختری یا نوعروسی

چه کار داری که احوالم بپرسی
ز قند شیرین تره هر جا ببوسی

7

گلوبند دلم طوق طلایه
دو نارش روی سینه برملایه

دو ابرویش دو شمشیر کشیده
دو چشمش را نگو مثل بلایه

دو بیتی های زیر انتخابی ست از کتاب ‹‹ چار جوی بهشتی ››

*

سکینه می دوید من می دویدم
عزیزم می نشست من می رسیدم

دو تا خال سیا کنج لبش بود
اگر او می فروخت من می خریدم

صد و پنجاه تومن دادم جریمه
برای خال لبهای سکینه

**

لب آب روان و سایه ی بید
چشم بر چشم یار افتاد و خندید

دعا از من به دلبر می رسونین
دلی که از دلی رنجید ، رنجید

***
سه روزه رفته ای سی روزه حالا
زمستون رفته ای نوروزه حالا

خودت گفتی سر هفته می آیم
شماره کن ببین چند روزه حالا

این هم دو بیت از بنده خدایی که می خواند و می رفت ...

گر بد آید هر چه آید بد شود
یک بلا ده گردد و ده صد شود

آتش از گرما فتد مهر از فروغ
فلسفه باطل شود منطق دروغ

تمت

چون قضا اید طبیب ابله شود .... هم دوا در گار خود گمره شود

گفتگوی هم میهن...
ما را در سایت گفتگوی هم میهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان fhammihan بازدید : 255 تاريخ : شنبه 25 ارديبهشت 1395 ساعت: 21:55