دین کوروش کبیر ؟

ساخت وبلاگ
دین کوروش کبیر ؟
دین کوروش کبیر
به موضوع دین کوروش و بعدها به دین هخامنشیان خواهیم پرداخت.
لطفا دعوا و جر و بحث بیخودی نکنید.

مقدمه اول ( چالش غصب مقام پادشاهی توسط داریوش و ... )
داریوش به نوبه خود تاکید داشت که در زمان پادشاهی خود و نیاکانش این استمرار چه در مسائل مذهبی و چه غیر مذهبی وجود داشته است، زیرا به عنوان یک غاصب [ یک ]به صلاح خود می دید تا جایی که امکان دارد به تقویت و تحکیم همه ی پیوندها با کوروش که بنیادگذار گرامی و محبوب شاهنشاهی بود، بپردازد. حقیقت تبلیغات او درباره بردیای دروغین هر چه بود، یک نکته در آن وجود داشت و آن این بود که این شخص ساختگی یا واقعی پرستشگاه هایی را ویران کرده بوده است. [ دو ] به گفته ی داریوش [ سه ] : شاهی را که از تخمه ی ما برداشته شده بود، آن را من برپا کردم. من پرستشگاههایی را که گئومات مغ ویران کرده بود، مرمت کردم.
از این گفته به دشواری میتوان چیز دیگری استنباط کرد، جز این که او نیز خود در همان پرستشگاه ها ( و احتمالا به همان شیوه ) کوروش و پسرانش نماز میخوانده است. [ چهار ]
یک :
http://forum.hammihan.com/thread179424.html
دو :
همچنین نویسنده بحث ویران كردن همه معابد و بت‌خانه‌ها را جز آتشكده‌های زرتشتی باطل می‌داند و معتقد است وی تنها معابد اشرافی را منهدم كرده است.
لینک قبلی
سه :
در هر حال همسویی هرودوت با داریوش هیچ چیز را اثبات نمیکند، به این دلیل ساده که شرح زندگانی داریوش به روایت خود داریوش نیز سخت مورد شک است.
http://forum.hammihan.com/thread1794...ml#post5839570
چهار :
خواننده در نظر دارد این دیدگاه بستگی بسیار به حل معضل گئومات مغ و نقش دین کوروش،بردیا و داریوش و تقابل یا هماهنگی دین انها با یکدیگر دارد.

مقدمه دوم
همچنین تقریبا مسلم است که داریوش به تشریفات [ یک ] تاج گذاری ( که احتمالا از زمان کمبوجیه آغاز شده و حقا در زمان شاهان بعدی نسل داریوش ادامه یافته ) که جنبه ای مذهبی نیز داشته و در پایتخت کوروش پاسارگاد برگزار میشده ، اهمیت میداده است.
یک : معلوم نیست این تشریفات از باب مصلحت است یا از سر صدق، بستگی این نتایج به مقدمه اول گره خورده است.
کشفی از تخت جمشید حاکی از رقابت میان داریوش و خاندان کوروش است : مهر کوروش اول ، پدربزرگ کوروش دوم ، هنوز در دستگاه اداری زمان داریوش به کار برده می شد ، این مسئله به تنهایی شگفت آور نیست بلکه وقتی جالب توجه می شود که بدانیم این مهر برای تسجیل تحویل گوشت کاربرد داشت ! ، بنابراین «برای مقصود کاملاً کم اهمیتی که ناخودآگاه سؤالی پیش می آید که آیا داریوش با این کار می خواست با دودمان مهتر خاندان خویش تصفیه حساب کند؟»
لینک مقدمه اول شماره یک

مقدمه سوم( چالش قربانی کردن )
داریوش همچنین آداب یادبودی را که کمبوجیه بر سر مزار کوروش مرسوم کرده بود حفظ کرد و سرانجام این مراسم تا زمان فتح مقدونی ادامه داشت. این شعایر را معمولا مدرکی علیه زرتشتی بودن این دودمان میدانستند، چون در آن قربانی انجام میگرفت [ یک ] و آرمانی کردن زرتشت در غرب به این فرضیه انجامید که زرتشت قربانی را ممنوع کرده بوده است. اما اکنون همگان پذیرفته اند که چنین نبوده است. به علاوه اکنون میدانیم که قربانی کردن حیوان برای روان فرد تازه در گذشته تا قرن نوزدهم ( و در برخی مکان ها تا سده ی بیستم ) توسط زرتشتیان هندوستان انجام میشده است و در ایران نیز معمولا تا سده ی بیستم ادامه داشته است.
یک : در آینده نزدیک به این موضوع خواهیم پرداخت. و سعی میکنیم چالش قربانی کردن در دین زرتشت را از هر دو سوی مثبت و منفی آن بیان کنیم.

مقدمه چهارم ( چالش آرامگاه )
همچنین این که داریوش نیازی ندید [ یک ] تا کالبد مومیایی کوروش را از آرامگاهی که خودش تعیین کرده بود انتقال دهد اهمیت دارد زیرا این آرامگاه کوهی به عنوان تکیه گاه سنگی ندارد ولی خود کاملا با سنگ ساخته شده و بنابراین الزامات قوانین پاکبانی زرتشتی کاملا در آن مراعات شده است. این آرامگاه همه از سنگ است با اتاقک کوچکی با دیواره های سنگی، سقف دو لایه ی سنگی و در کوچک سنگی که بر یک صفه ی شش پله ای ساخته شده از قطعات بزرگ سنگی قرار گرفته است. در واقع چنین شکلی برای آرامگاه چنان مورد پذیرش بوده که نسخه بدل فروتنانه تری از قبر کوروش در سده ی چهار تا پنج قبل از میلاد در بزپر واقع در جنوب غربی فارس ساخته شد، که احتمالا بنا به یک نظر نبوغ آمیز، آرامگاهی برای کوروش کوچک بوده است که شاهزاده ای بود مشهور به پرهیزگاری و پارسایی. [ دو ]
یک : یا نمیتوانست
دو : جهت آرامگاه کوروش و دیگر آرامگاه ها نیز مسئله ی مهم و قابل تامل است. چون گفته میشود همه ی آنها به سمت کعبه قرار دارند.

مقدمه پنجم( آتشدان )
در نزدیکی آرامگاه کوروش بزرگ، بقایای احتمالا سه آتشدان سنگی پیدا شده که کمابیش دقیقا همان شکل و شمایل آتشدان های نقش شده بر قبر داریوش را دارند. آتشدان های پاسارگاد بسیار ظریف و استادانه ساخته شده اند و نشانه های اسکنه های دندانه دار بر آنها وجود ندارد و همان گونه ای هستند که در زمان پادشاهی خود کوروش طراحی شده بوده اند. و شباهت فراوان آن ها به اشیا تراشیده با سنگ نشان میدهند که به راستی آتشدان های اصیلی بوده اند یعنی یک پایه بلند سنگی - مذبح گونه که بر روی آن گودالی عمیق برای نهادن آتش همیشه سوزان تعبیه شده بود، نه این که سطحی شفاف داشته باشند تا موقتا به منظور قربانی بر روی آن آتش روشن کنند. باستان شناسان در هیچ مکان غیر زرتشتی نظیر این آتشدان های سنگی را نیافته اند. در واقع این آتشدان ها خاص دین زرتشتی است، چون آتش چوب ( که آتش مقدس زرتشتی باید همیشه از چوب باشد ) ، تنها در صورتی همیشه روشن میماند که در زیر خاکستر داغ کافی وجود داشته باشد. این گونه آتشدان ها ظاهرا ابداع هخامنشیان است زیرا چنین مینماید که به دستور کوروش آن را از کف زمین بالا آورده اند و بلند ساخته اند تا شاه بزرگ بتواند هر روزه در پیشگاه آن نماز بخواند. وقتی سرانجام رسم ساختن آتشکده ایجاد شد، در داخل محوطه ی مقدس آن ، آتشدان مقدسی نهاده شد که تمثالش برای همه نیایشگران مرئی باشد. بدین گونه ظاهرا کوروش بوده است که فرمان ساختن چنین آتشکده ای را صادر کرده که تا امروز برپا هستند.
همه این داده ها یا مربوط به زمان بنیادگذاری شاهنشاهی توسط کوروش اند یا به پس از مرگ او مربوط میشوند. [ یک ]
یک : ممکن است این آتشدان ها و ...، توسط داریوش ساخته شده باشند.

مقدمه ششم( نام های سنت زرتشتی )
از اوایل پادشاهی او مدرک دیگری نیز وجود دارد. چنان که غالبا متذکر شده اند، از پایان سده ی هفتم ق.م وجود نام های سنت زرتشتی در دودمان هخامنشی مورد تایید قرار گرفته است. مثلا نام آرشام ( آرسامس یونانی ) پسر عموی کوروش، پادشاه انشان ( پدربزرگ کوروش بزرگ ) که اوج شکوفایی او احتمالا در ششصد ق.م بوده است و او نام یکی از پسرانش را ویشتاسپ ( هیستاسپ = گشتاسب بعدی ) گذاشت که نام شاه حامی زرتشت بوده [ یک ] و در واقع از تلفظ اوستایی این نام استفاده کرده است ( شاید تلفظ پارسی باستان این نام ویشتاس بوده است ) ( اما نک.اشمیت متذکر میشود همه ی نام های پارسی باستان که با پسوند یا پیشوند اسب شناخته شده اند ، شکل اوستایی / مادی اسپ دارند نه اس ) و سپس خود کوروش بزرگ، نام بزرگترین دخترش را آتوسا نهاد که همگان پذیرفته اند همان نامی است که یونانیان گفته اند و نام ملکه و همسر کوی ویشتاسپ ( کی گشتاسب ) بوده است. از آن پس این نام در خاندان هخامنشی تکرار میشود. به خصوص داریوش بزرگ، پسر ویشتاسب پسر آرشام، نیز یکی از پسرانش را ویشتاسب نامید و این ویشتاسب دوم هخامنشی هم نام یکی از پسران خود را پیسوتنس نهاد. گفته اند که اوستایی این نام پشوتن شاهنامه بوده که پسر کی گشتاسب چنین نامی داشته است. بدین سان چنین مینماید که این نام گذاری ها آگاهانه بوده و نام های باستانی شاهزادگان شرقی حامی زرتشت و دین زرتشتی بر شاهزادگان غربی حامی کیش زرتشت نهاده شده است. [ دو ] هیچ یک از این نامها در میان نام های تایید شده ی الواح ایلامی تخت جمشید که در اوایل دوره ی هخامنشی در ایران ( فارس ) رواج داشته اند، دیده نمی شود.
یک :
http://forum.hammihan.com/thread221073.html

دو :
http://forum.hammihan.com/thread1769...ml#post5262891

مقدمه هفتم ( عهد عتیق )
افزون بر این مدارکی نیز از عهد عتیق وجود دارند. همگان پذیرفته اند که اشعیا دوم ، آن شاعر - پیامبر بی نام در تبعید ، پیش از پیروزی کوروش با اعلام این که او بابل را فرو خواهد گشود در واقع یک پیشگویی راستین را بر زبان آورده است.
و به نظر برخی کسان اعتقاد به پیروزی شاه ایران نتیجه ی القای مامور یا ماموران کوروش در بابل بوده تا زمینه را در میان ناراضیان و اسرای تبعیدی در بابل آماده کنند. درباره ی این که این عاملان یا ماموران کوروش زرتشتی بوده اند ، به نفوذ آشکار آنان از طریق القای اندیشه ی زرتشتی بر اشعیا ثانی اشاره میکنند، به ویژه آنچه در گاهان [ یک ] ( یسنا چهل و چهار ) و نیز در سنگنبشته های داریوش [ دو ] آمده است. در کلمات اشعیا ثانی برای نخستین بار با قاطعیت بر یکتاپرستی که در عهد عتیق بارها تکرار شده است، تاکید میشود و در تکه ی یگانه ای، این عقیده به نحو عجیبی به خود یهوه نسبت داده شده است : من یهوه هستم که رقیبی ندارم، پدید آورنده ی نور و آفریننده ی ظلمت، آفریدگار نیک بختی و بدبختی. من یهوه، آفریننده ی همه ی این چیزها هستم. [ سه ]
اظهار عقیده شده است [ سه ] که این سخن قاطع و سازش ناپذیر، معلول ثنویت ریشه ای زرتشتی است [ چهار ] که عاملان کوروش همراه با تبلیغات سیاسی خود به بابل آورده بودند که جنبه ای از آن در ستایش داریوش از اهورامزدا بازتاب یافته است : آنکه انسان را آفرید آنکه شادی را برای انسان آفرید.
یک :
ای اهوره! این را از تو میپرسم مرا به درستی پاسخ گوی : کدامین استادکاری روشنایی و تاریکی را بیافرید؟ کدامین استادکاری خواب و بیداری را بیافرید ؟ کیست که بامداد و نیمروز و شب را بیافرید تا فرزانگان را پیمان ایزدی فرایاد آورد؟
دو : به اینجا مراجعه کنید
http://forum.hammihan.com/thread34212.html#post2774853
سه :
چنانچه این بندها برای اعلام موضع یهود در قبال تبلیغ دین زرتشتی باشد. احتمال میرود که زرتشتیان از دین توحید فاصله گرفته بودند و از این رو در کتاب اشعیا بر این مسئله تاکید میشود که خالق نور و ظلمت یهوه است.
چنانچه در شماره یک اشاره کردیم که بخش های قدیمی خود اوستا به این مسئله اشاره دارد.
و نیز به این آیات و تفسیر آنها مراجعه کنید.
وَقَالَ اللَّـهُ لَا تَتَّخِذُوا إِلَـٰهَيْنِ اثْنَيْنِ ۖ إِنَّمَا هُوَ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَإِيَّايَ فَارْ‌هَبُونِ ﴿٥١﴾ وَلَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَلَهُ الدِّينُ وَاصِبًا ۚ أَفَغَيْرَ‌ اللَّـهِ تَتَّقُونَ ﴿٥٢﴾
نحل
الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ‌ ۖ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا بِرَ‌بِّهِمْ يَعْدِلُونَ ﴿١﴾
انعام
پرسش
با توجه به مجموع این نشانه ها در مورد زرتشتی بودن کوروش این پرسش پیش می آید که چرا باید هنوز در این نکته تردید کنیم ؟ به جز مساله ی کمبود منابع مکتوب تایید کننده ، شکاکیت کنونی ظاهرا بخشی مربوط به ضعف و نااستواری از لحاظ متقاعد کننده بودن داده هایی است که اخیرا شناخته شده اند ( مانند خاکسپاری مرده ، به جای گذاشتن آن در فضای باز، یا نذر قربانی کردن حیوان ).

مقدمه هشتم( چالش مردوک و منشور تبلیغاتی )
نمونه ای از این گونه داده ها در استوانه ی کوروش است که میپندارند چگونه ممکن است یک شاه ایرانی معتقد به یک اصول مذهبی اجازه دهد که پیروزی اش بر بابل را نه به لطف و عنایت اهورامزدا بلکه به لطف و حمایت مردوک نسبت دهند و از رعایای جدید خود بخواهد که هر روزه در پیشگاه بعل و نبو برایش دعا کنند ؟ با این حال اکنون معلوم شده است که متن استوانه ی کوروش را کاهنان بابلی به منظور تبلیغات محلی تالیف کرده اند. [ یک ] همان گونه که متون مصری، تندیس داریوش در شوش را نیز کاهنان آتوم برای مصریان تالیف کرده اند. به علاوه این تندیس نشان میدهد که چگونه ( به محض انکه ایرانیان شروع به استفاده از خط کردند [ ؟! ] ) [ دو ]این احساسات بیگانگی مذهبی نسبت به اتباع بیگانه میتوانست با احساسات پارسایی مذهبی در داخل خاک ایران تعدیل شود.
یک : مبینید که دروغ بسیار است. اینجاست که کتیبه داریوش و استوانه کوروش به چالش کشیده میشود و لوح زرین آرشام و آریارمنه زیر سوال میرود.
http://forum.hammihan.com/thread34212.html#post2774897
دو : مسئله خط نیاز به توضیحاتی دارد که به آن خواهیم پرداخت.

مقدمه نهم: ( نامی فراموش شده )
بدین ترتیب فقط یک استدلال مثبت علیه زرتشتی بودن کوروش باقی میماند و آن این است که چرا نام او در خاطره و سنت زرتشتی باقی نمانده است. این استدلال برای کسانی که با تاریخ کیش زرتشت آشنایی ندارند، قوی به نظر میرسد. یعنی تاریخ گزینشی و تصنعی از دین که پس از فتوحات مقدونی که استمرار سنت زرتشتی را نابود کرد، شکل گرفته و پرورده شده است. این تهاجم همچنین جماعت زرتشتی را در مناطق جداگانه ای از هم پراکند و بدین گونه امکان پیدایش سنت ها و روایات جدیدی را فراهم کرد که هر یک میهن پرستی محلی را با پارسایی به هم جوش دادند.یکی از این سنت ها متعلق به ساسانیان پارس بود.
ساسانیان ادعا کردند وارث هخامنشیان اند اما از شاهان هخامنشی فقط نام اولین و آخرین داریوش ( که به آن دارا میگفتند ) و نام یکی دو اردشیر را میدانستند و نیز این را که داریوش یکم، پسر ویشتاسپ ( گشتاسپ ) بوده است. این ویشتاسپ دست کم از سده ی چهارم میلادی با کوی ویشتاسپ [ کی گشتاسپ ] حامی زرتشت ، برابر انگاشته شد، انگاشتی که ارزش تبلیغاتی عظیمی داشت چون منشا دین زرتشت را از شرق ایران به غرب آورد و ساسانیان را حامیان میراث دار و بنابراین فرمانروایان برحق زرتشتیان ، یعنی همه ی ایران، معرفی کرد. اما در این میان جایی برای کوروش ، پسر عمو و معاصر ویشتاسپ هخامنشی ، باقی نماند. [ یک ] پس به رغم آنکه کوروش ظاهرا هنوز در سرودها و آوازهای مردمی ایران زمان ساسانیان به یاد آورده میشد، نام او برای سنت رسمی مذهبی ناشناخته ماند. [ دو ] اما چون این سنت سده ها پس از کوروش ساخته و پرورده شده و آشکارا بر اساس شناخت نادرستی بوده است، مشروعا نمیتواند به عنوان مدرک معتبری علیه نشانه های مثبتی که از زرتشتی بودن او ذکر کردیم، وجود ندارد.
یک : عجیب است
دو : اینکه کوروش با آن همه نقش موثر در این سنت یاد نشود قابل تامل است. اما به فرض که می آمد فکر میکنید مورد پذیرش قرار میگرفت ؟ یا اینکه برچسب جعل و افسانه میخورد ؟
http://forum.hammihan.com/thread1769...ml#post5262941
جالب است بدانید رستم هم با آن همه شهرتش در اوستا نیامد اما اسفندیار برای همیشه ماندگار شد. این ها نشان دهنده نقش دین در یادآوری یا فراموشی یک فرد است.

مقدمه دهم:
این که همه ی شاهان دودمان هخامنشی از جمله کوروش ، زرتشتی بوده اند، برداشت جدیدی نیست، اما از زمانی که مطالعات جدیدی درباره تاریخ کیش زرتشت آغاز گشت، این نکته به تناوب و به طور ادواری مطرح شده است. عقاید، رفت و برگشتی آونگ وار داشته اند،
اما اکنون به نظر میرسد که داده ها برای یک نتیجه گیری استوار کامل شده اند.
به علاوه بررسی کلی سایر مذاهب رستگاری نشان میدهد که این گونه ادیان یا در دوره های فشار شدید یا در صورت حمایت یک قدرت دنیوی برتر بهتر رشد میکنند. هنگامی که کوروش، شاهنشاهی هخامنشی را بنیاد نهاد، جانشینانش مصائب عمیقی را تجربه نکردند و قدرت دنیوی برتر از ایشان وجود نداشت. و به دشواری میتوان تصور کرد که اگر هیات هایی مذهبی پیش یکی از این شاهان بزرگ میرفتند آنان حاضر به گوش دادن به چنین سخنانی میشدند. احتمال بسیار بیشتر آن است که زرتشتی شدن دودمان به زمانی برمیگردد که هخامنشیان چیزی بیشتر از شاهانی کوچک در انشان به عنوان دست نشانده های مادها نبودند، مادهایی که خود انقیاد و تهدید حیات خویش را میدانستند و از طریق دوستان پارسی خود شاهد انهدام مهیب و بیرحمانه همسایه ی خود، ایلام به دست آشوریان شده بودند. زمان های مصیبت بار سده ی هفتم ق.م دقیقا دوره ای بود که در آن هر دینی که امید عدالت و شادی و از میان رفتن رنج در آینده را میداد، میتوانست به سرعت در میان پارسیان پیشرفت کند.
هر کس به طور جدی و علمی، جویای استدلال علیه زرتشتی بودن کوروش باشد، ناچار است به سنجش و سبک و سنگین کردن مدارک گوناگون بپردازد و بنابراین وظیفه ی دشواری را به عهده بگیرد، و نیز نیاز دارد دوباره به سنجش همه ی مدارک بپردازد تا بتواند به این پرسش اساسی پاسخ گوید که :
اگر هخامنشیان بی تردید زرتشتی بوده اند، از چه زمانی به این دین گرویده اند ؟ [ یک ]
یک : اکنون زرتشت را به پیش از هزار و دویست قبل از میلاد نسبت میدهند. تقویم زرتشتیان، حدود سه هزار و هفتصد سال پیش را نشان میدهد و برخی گزارش های تاریخی مسلمانان حدود سه هزار و هشتصد سال پیش را نشان میدهد. نام او زرتشت و حامی او گشتاسپ گفته شده است. و برخی نام او را جاماسب و شبیه آن گفته اند. که ممکن است نام معادل او باشد. برخی متون تاریخی به زرتشت در زمان کوروش و بعد از او دلالت میکند ممکن است عنوان زرتشت مثل عنوان موبد یا مغ به کار رفته است یا زرتشتی دروغین بوده و شاید دو زرتشت وجود داشته است.
پی نوشت :
Mary Boyce , elyas44
:)

گفتگوی هم میهن...
ما را در سایت گفتگوی هم میهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان fhammihan بازدید : 79 تاريخ : چهارشنبه 8 ارديبهشت 1395 ساعت: 13:47