٥- داشتن قاطعيت: رفتار قاطعانه را روزانه تمرين كنيم و بدون عصبانيت و پرخاشگري و با استفاده از ارتباط كلامي مناسب از حق خود دفاع کنيم.
٦- دوري از فرضهاي غلط ذهني: فردي كه با خوشرويي با ديگران رفتار نميكند، اين مسأله باعث ميشود كه ديگران نيز همان واكنش را با او داشته باشند، لذا به اين تصور درميآيد كه ديگران از او بدشان ميآيند و او را دوست ندارند.
٧- ورزش: ورزش علاوهبر اين كه اميد به زندگي بهتر را بيشتر ميكند، بلكه زنجيره تفكرات منفي را نيز قطع ميكند.
٨- سازگاري مناسب اجتماعي: فرد سالم، ارتباط گرم و صميمانهاي با ديگران دارد، سعي ميكند به ديگران احترام گذاشته و به احساسات آنها با صميمیت و مهرباني پاسخ دهد.
٩- داشتن هدف در زندگي: يك فرد سالم، فلسفه زندگي خود را ميشناسد و زندگي را پوچ و بيمعني نميداند، براي زندگي خود ارزش قايل بوده و بيهوده زندگياش را فداي امور بيارزش نميكند.
١٠- حركت براي پيشرفت: تلاش و كوشش لازم را داشته باشيم اما انتظار كامل بودن در تمام زمينهها را نداشته باشيم، لذا آنچه مهم است تلاش به اندازه توانايي است.
١١- خودكارآمدي و خودگرداني: خودكارآمدي، ارزيابي فرد از توانايي خود در انجام يك تكليف است. خودگرداني مستلزم توانايي فرد در تأثيرگذاري بر رفتار خود به جاي واكنش مكانيكي در برابر محيط است.
١٢- ابراز احساسات: احساسات مثبت مانند شادي و محبت و احساسات منفي ازجمله خشم، نگراني و اضطراب را درونفكني و سركوب نكنيم و بدون رفتار پرخاشگرانه آنها را ابزار كنيم.
١٣- درك توانايي خود و ديگران: نقاط قوت و ضعف خود را بشناسيم و سعي در شناختن نقاط قوت و ضعف ديگران داشتهباشيم. توانايي عفو و گذشت را داشته باشيم و هميشه براي اشتباهات خود را سرزنش نكنيم چون سرزنش باعث كاهش اعتمادبهنفس و عزتنفس افراد ميشود.
١٤- احترام به ديگران: به ديگران احترام بگذاريم، چون اين امر باعث ميشود كه ديگران نيز به ما احترام بگذارند و امكان انگيزش و تقويت محيطي فراهم شود.
١٥- داشتن يك نگرش مثبت: نسبت به دوستان، همسالان و بزرگسالان ديد مثبتي را پيدا كنيم، چون نگرش خوب به بهداشتروان كمك ميكند.
١٦- احساس امنيت و آرامش خاطر: افراد سالم دچار اضطراب و نابساماني دایمي فكري نيستند. آنها دلواپس نيستند و از آينده و اتفاقات هراسي ندارند. آنها با بردباري و احساس امنيت با وقايع روبهرو ميشوند و براي آنها راه حل منطقي پيدا ميكنند.
١٧- داشتن اعتمادبهنفس و احساسكفايت: اعتمادبهنفس، داشتن نگرش مثبت به تواناييهاي خود است كه رابطه تنگاتنگي با احساس كفايت دارد. اين كه كسي به خود و تواناييهاي خود اعتماد داشته باشد و بگويد من ميتوانم اين كار را انجام دهم و مشكلات را از پيشپا بردارم حاكي از داشتن بهداشت رواني است.
چگونه به تعادل رواني خود كمك كنيم؟
١- درك و يافتن زمينههاي آسيبپذيري: شناخت موقعيتهايي كه شما را خشمگين ميكند يا واكنش تندي در شما ايجاد ميكند، ميتواند شما را در برابر فشارهاي رواني محافظت كند. اگر افراد خاص شما را خشمگين ميسازند، يا بايد از آنها دوريگزينيد يا بكوشيد دريابيد، چهچيزي در آنان وجود دارد كه شما را اين قدر ناراحت ميكند. سعي كنيد علت ناراحتي خود را دريابيد تا بتوانيد موقعيت ياد شده را بهصورت تازهاي ببينيد.
٢- مديريت زمان: از بار زياد سنگين دوري كنيد. با گنجانيدن زمان كافي براي استراحت، آرامش، خوابيدن، خوردن، تمرينكردن و اجتماعيشدن ساعاتتان را تنظيم كنيد. براي دوري از دلتنگي و فقدان تمركز و بهخاطر تربيتپذيري زمان، مطالعه را قطع كنيد. نويسنده معتقد است، مديريت زمان از استرس و اضطراب شديد جلوگيري ميكند و بدينوسيله باعث تضمين بهداشت رواني افراد ميشود.
٣- انجام به موقع كارها: هركاري را بهموقع انجام دهيد، چراكه انجام به موقع فعاليتها از احساس درماندگي جلوگيري ميكند. انجام هركاري را يك كمي زودتر شروع كنيد، زيرا اين كار نهتنها باعث بالارفتن اعتمادبهنفس ميشود بلكه باعث كمك به بهداشت رواني ميشود.
٤- احترام به خود: قدر و منزلت خود را بدانيد، زيرا تجربه نشان داده است افرادي كه برای خود ارزش قایلاند، تواناييهاي خود را خوب تشخيص ميدهند، نه خودبزرگ بيناند و نه خود كمبين و اين امر به بهداشت رواني آنها كمك ميكند.
٥- پذيرش نقاط قوت و ضعف: انسان سالم، انساني است كه بداند در چه زمينههايي ضعف عمده دارد، آنگاه سعي كند كه متناسب با تواناييهايش نقاط ضعف خود را جبران كند. نيز چنين فردي لازم است نقاط قوت خود را تشخيص دهد و در پي تقويت اين نقاط برآيد، زيرا اين امر به بهداشت رواني وي كمك مؤثري ميکند.
٦- داشتن استدلال مافوق قراردادي: بهنظر كلبرگ، افرادي اين استدلال را دارند كه به رشد شناختي كافي دست يابند و معيارها و قوانين اخلاقي را دروني كنند، زيرا اين استدلال به بهداشترواني كمك زيادي ميكند.
٧- برقراري روابط صميمانه با ديگران: صميمت نوعي تعهد دروني نسبت به برقراري روابط و ادامه آن است، زيرا همه ما به اطمينان خاطري كه از جانب ديگران تأمين ميشود، نياز داريم، لذا از راه درميان گذاشتن نگرانيهاي خود با افراد مجرب و بزرگترها، ميتوانيد بيشتر مشكلات خود را سادهتر و روشنتر کنید.
٨- كمك بهموقع از ديگران: تقاضاي كمك از ديگران، خود نشانگر پختگي عاطفي است نه اينكه نشانه ضعف آگاهي و ناتواني. انسان در هر سني باشد به راهنمايي و مشورت ديگران نيازمند است.
٩- حذف خطاها: فرد بايد شرايطي را كه رفتار نامطلوب در آن رخميدهد شناسايي كند و عوامل خارجي ايجاد كننده رفتار را مورد بررسي قرار دهد. قبل از اصلاح رفتار بايد مشخص كرد چه رفتارهاي نامطلوبي را ميخواهيم، حذف كنيم و چه رفتارهاي مطلوبي بايد جايگزين آن شود.
١٠- داشتن ديد مثبت: حالات عاطفي خوشآيند مانند خنده، خوشحالي، لذت و شادي را داشته باشيد، به امور مختلف زندگي يك گرايش مثبت نشان دهيد، خط مشيهاي خود را انتخاب كنيد و بدانيد چهچيزي براي شما بيشترين ارزش را دارد.
نتيجهگيري و ارایه راهحلها
هدف اصلي بهداشترواني، پيشگيري از وقوع ناراحتيها و اختلالهاي جزیي رفتار است و ارتقاي سلامت، بهترين شكل بهداشترواني است. در اين زمينه لازم است جامعه از طريق آموزشهاي رسمي و غيررسمي از ابتلاي جمعيت سالم به بيماريهاي رواني جلوگيري كند و افراد را عليه بيماريها واكسينه كند، زيرا علاج واقعه، قبل از وقوع بايد گردد.
والدين بهعنوان اولين معلم كودكان وظيفه خطيري نسبت به انسانسازي و حفاظت از بهداشت رواني و شخصيت فرزندان دارند. والدين ابتدا بايد نيازهاي اساسي فرزندان ازجمله بازي، احترام، مسئوليت و پذيرش در گروه را مورد توجه قرار دهند و زمينه را براي تأمين هر يك از آنها فراهم سازند.
پدر و مادر بايد جو خانه خود را اصلاح و بهبود بخشند، يعني حالت گرم- پذيرا را بر خانه خود حاكم كنند، زيرا ايجاد جوي از ترس، تهديد، اضطراب و فشار رواني بر سلامت رواني كودكان آسيب وارد ميكند. والدين بايد سعي كنند در خانواده محيطي حاكي از صلح، صفا و صميميت را بهوجود آورند، زيرا اگر فرزندان قبول داشته باشند كه خانواده آنها را ميپذيرد، احساس ارزش و احترام ميكنند. در يك كلام، والدين بايد الگوي نمونه عملي در مسائل عقيدتي، اجتماعي، ديني و مذهبي باشند.
براي دستيابي به بهترين شكل بهداشت رواني، افراد بايد شكستهاي خود را بپذيرند، انعطافپذير باشند، در زندگي هدف داشته باشند، خود كار آمدي و خود گرداني لازم را براي افزايش اعتمادبهنفس و احساس كفايت و پختگي داشته باشند. به همین منظور و براي كمك به بهداشت رواني بايد زمينههاي آسيبپذيري خود را دريابيم، زمان (استفاده بهينه از اوقات) خود را مديريت كنم، نه خودكمبين باشيم و نه خودبزرگبين، با انجام بهموقع كارها از احساس درماندگي جلوگيري و با ديگران روابط صميمانه برقرار كنيم.
گفتگوی هم میهن...
ما را در سایت گفتگوی هم میهن دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان fhammihan بازدید : 78 تاريخ : سه شنبه 10 فروردين 1395 ساعت: 19:23