شرح حال کاربران هم میهن با داستان هایی طنز !

ساخت وبلاگ

همه چیز از آن شب تاریک که برق خانه ی سیاه وش

بدلیل رگبار و رعد و برق قطع شده بود شروع شد

وی در آن تاریکی و سکوت و گاه زوزه ی باد های سرد پاییزی

بهمراه چکه چکه های باران

حالی به حالی شده و سخت روح و روانی لطیف و شاعرانه بر وی

مسلط شده و بیت شعری

که یکی از دوستان تهرانی اش برایش همیشه میسرود

را به سختی بر زبان خویش زمزمه کرد

باز آی و مرا بکش که پیشت مردن

خوش تر که پس از تو زندگانی کردن

در باور وی نمی گنجید، چنین این شعر سخت را درست زمزمه کرده

فضای محیط اطراف و حال روحی وی، او را سخت بفکر یار و معشوق و بشکل عامی

دوست دختر و این مسائل برده...

اما پدر کشاورز و زحمت کشش به ناگه از پشت بر وی لگدی زده

و سیاه وش را از آن جهان بدین جهان باز ستاند،

سیاه وش رو به پدر کرد و خواست سخنی گوید که پدر از وی سبقت بگرفته

و او را بسیار تند مورد خطاب قرار داد که چرا در طویله را نبسته و همین امر

باعث ورود گرگی زخمی بداخل طویله شده و متاسفانه یکی از گوسپندان

دچار حمله ی قلبی شده و با نخستین رعد برق پس از حادثه "از ترس"

جان به جان آفرین در حال تسلیم کرده بوده که با زجه و ناله ی گرگ زخمی

که مدعی این نکته بود که با مرگ گوسپند، همه ی اتهامات متوجه وی خواهد شد

همراه شده و دست قضا و قدر باعث مرگ گوسپند شد

ظاهرا "دامپزشکی قانونی" علت مرگ را مصرف بی رویه ی شیر توسط سیاه وش

در روز قبل از حادثه و کاهش هورمون کورتیزول خون گوسپند عنوان کرده بود

حال با این اوصاف، پدر سیاه وش پس از آنکه با چنین صحنه ای مواجهه می شود

به گرگ زخمی هجوم آورده، اما پای گرگ زخمی بدلیل ورود باران به داخل طویله

که ناشی از باز گذاشتن پنجره ی دخمه ی طویله توسط سیاه وش می بوده

سر خورده، نقش بر زمین، و جان به جان آفرین تسلیم می کند

بز دانا با دیدن این صحنات یک کمربند انفجاری که از قبل توسط فردی بی طرف

بر خود بسته، خود را منفجر می کند

اما مساله دقیقا اینجاست که کمربند انفجاری بز دانا حاوی مواد منفجره نبوده

و فقط دود زا می بوده، و بدین سان طویله را دودی غلیظ و تند فرا می گیرد

حیوانان و پدر سیاه وش در آستانه ی خفگی می بوده که بادی تند

از جهت شرق "که درب طویله باشد" به جهت جنوب غرب " که پنجره باشد" وزیده

و محیط طویله را ارام و تمیز از دود می کند

پس ازین رخدادها، پدر سیاه وش وارد خانه شده و بر وی لگدی می کوبد

و سیاه وش بیهوش گشته و پس از چند روز در بیمارستانی در حومه ی شهر

بهوش آمده، و از همانجا مستقیم به دادگاه فرجام خواهی هدایت شده

ریاست دادگاه به عهده ی قاضی کیومرث "wooer" می باشد

دادستان شرح بی قانونی ها را شرح می دهد

متهم ردیف اول : سیاه وش

جرم : باعث همه ی این اتفاقات + رابطه ی خارج از عرف با معشوق

متهم ردیف دوم : گرگ زخمی

جرم : باعث مرگ گوسپند شده است

اما پرونده ی گرگ زخمی بدلیل مرگ وی مختومه اعلام می شود

متهم ردیف سوم : پدر سیاه وش

جرم : باعث مرگ گرگ و آسیب به طبیعت و همچنین ضرب و جرح سیاه وش

و متهم ردیف آخر : بز دانا

جرم : انجام عملیات بمب گذاری و این مسائل

قاضی کیومرث سیاه وش را به 20سال زندان متهم کرده

اما بدلیل ابتکار خوبش در باز گذاشتن پنجره و درب و بیرون رفتن دود

بر وی رافت نموده و 95درصد حکم وی را عفو می کند

قاضی کیومرث متهم ردیف سوم پدر سیاه وش را بدلیل ضرب و جرح سیاه وش

و قتل غیر عمد گرگ زخمی، به 10هزار تومان جریمه ی نقدی محکوم می کند

و در آخر بز دانا، بدلیل تلاش برای بر هم زدن جو طویله، به مرگ محکوم

و همان شب ذبح و توسط قاضی و نویسنده و پدر سیاه وش کباب می شود

بدین سان، سیاه وش با نام کاربری

گفتگوی هم میهن...
ما را در سایت گفتگوی هم میهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان fhammihan بازدید : 132 تاريخ : يکشنبه 8 فروردين 1395 ساعت: 5:21