کوروش پرستان!

ساخت وبلاگ
کوروش پرستان!
اخیرا در یک کلیپ اینترنتی که در فیس بوک و رسانه های مجازی به گردش در آمده است مشاهده می شود که بعضی از بازدیدکنندگان از آرامگاه کورش در پاسارگاد به محض ورود به محوطه مقابل ساختمان، مانند مسلمانان، خود را به زمین انداخته، در برابر آرامگاه به سجده می افتند. یادداشت زیر در این رابطه نگاشته شده است.

کورش پرستان

کورش پرستان نیز همانند خداپرستان، ایران پرستان، ، گاوپرستان، و آتش پرستان، همه از یک قماش اند، از قماش پرستندگان. پرستش اصولا رسمی باقی مانده از دوران کهنه فکری و خرافات گرایی انسان است. دوران شاهان و خدایان. رسمی که حاکی از رابطه فرمانبردارانه میان فرمانده و فرمان براست. از اینرو، مبین توزیع بغایت غیرعادلانه قدرت در جامعه و در دو سر رابطه است. یکی صاحب تمامی قدرت و در واقع قدرتی مطلق و دیگری که پرستنده است فاقد هرگونه قدرت. از چنین رابطه ی نا متعادلی است که نظام های مطلقه فردی و برده داری که در آن برده دار صاحب قدرت مطلق و برده فاقد هر گونه حق و حقوقی می باشد، سر بر می کشند.
در پرستش، پرستنده، از خود و نیروها و استعداد های فردی اش که از او منتزع و در بیرون از او، در شکل کمال یافته اش، مورد پرستش قرار گرفته اند، بطور کامل بیگانه می شود. در جریان این از خود بیگانگی است که فرد، تهی شده از قدرت و استعدادهای ذاتی اش، در حد هیچ شدگی، به اسارت و اطاعت کامل شیی و شخص مورد پرستش اش در می آید. باین ترتیب است که معمولا پرستندگان به آلت بی اراده پرستیده شدگان تبدیل می شوند. فرد تسلیم و تابعِ خودِ از خود بیگانه شده اش، می شود. چنین فردی، هرچه به معبودش نزدیک تر می شود بهمان اندازه از خود دورتر شده و بیشتر فاصله می گیرد. بعبارت دیگر بیشتر به بردگی ی خودِ از خود بیگانه شده اش در می آید. در اینجاست که فرق میان پرستش کورش، خدا، و گاو از میان می رود.
فرد پرستنده هر آنچه را که در عالم خیال بدست می آورد در عالم واقعی از دست می دهد. به این دلیل است که ملتی که شخص یا شیئی را می پرستد، بدرجه ای که به شخص یا شیی مورد پرستش خود ایمان می آورد، به همان درجه به خویشتن خود بی ایمان می شود. بهمان اندازه که به او و آن تکیه می کند بهمان اندازه تکیه به خود را از دست می دهد. به اندازه ای که به او و آن شکوه و جلال می بخشد بهمان اندازه خود بی شکوه و جلال می شود، و در یک کلام به درجه ای که به ستایش او و آن سر به زمین می ساید به خود و نوع خود بی حرمتی و بی توجهی می نماید. از اینرو، ستایش کار انسان ستوده نشده است. کار انسان بی ایمان به خود. کار انسان بی شوکت و جلال. انسان، ستایشگر و شیفته آنچه که ندارد می شود. شکوه و جلال کلیسا و زندگی ساده مسیحی پیرو کلیسا، قَدر قدرتی شاهان و بی قدرتی بندگان همگی از اینجا سرچشمه می گیرد، و ستایش قدرت شاهان و شوکت خدایان بیشتر در میان ملل و جماعات ضعیف و بی قدرت و شوکت رایج می شود.
میان کسی که سر به سجده شاهان می برد و آنکه سر به سجده خدا و خدایان، همان اندازه فرق و تفاوت وجود دارد که میان اسبان گاری و ارابه کش.

سیامک ستوده

گفتگوی هم میهن...
ما را در سایت گفتگوی هم میهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان fhammihan بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 5 فروردين 1395 ساعت: 22:01