آیا دادن لقب « امام » به آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای بدعت به شمار می رود ؟!

ساخت وبلاگ
آیا دادن لقب « امام » به آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای بدعت به شمار می رود ؟!
آیا دادن لقب « امام » به آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای بدعت به شمار می رود ؟!

در چند دهه اخیر بحث بر سر اینکه اعطای لقب « امام » به رهبران جمهوری اسلامی بدعت است و پیش از انقلاب اسلامی ایران سابقه نداشته است همواره مورد توجه عده ای از مسلمانان و شیعیان قرار گرفته است. مخالفان این مسئله همواره ادعا می کنند که این نوع از خطاب رهبران جمهوری اسلامی تندروی و افراط و بالاتر از این « بدعت » در دین است. ما در این مطلب ثابت خواهیم کرد که نه تنها هیچ بدعتی در کار نیست بلکه این یک مسئله کاملا عادی و رایج است.

دلایل قرآنی

در قرآن کریم واژه « امام » دوازده بار به کار برده شده است که هفت مرتبه به صورت مفرد یعنی « امام » و پنج مرتبه به صورت جمع - ائمه - به کار رفته است. در معنای کلمه « امام » در فارسی معانی متعددی از جمله « پیشوا، جلودار، رهبر » و مترادفات این کلمات ذکر شده که ترجمه تحت اللفظی « امام » دقیقا منطبق با « پیشوا » و « رهبر » می باشد. « پیشوا » یعنی کسی که پیشرو است و عده ای تابع و پیرو او هستند. ولو اینکه آن پیشوا عادل، صادق و هادیِ پیروانش یا ظالم، کاذب و گمراه باشد. امام صادق علیه السلام می فرمایند : « کسی که از شما امامت گروهی را پذیرفت باید مانند گروه پیشرو عمل کند. » {بحار الانوار، ج68،ص 65) در سوره هود آیه 98 خداوند به پیشوایی و جلودار بودن فرعون در رساندن قومش به آتش جهنم اشاره می کند و می فرماید : « يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ » یعنی « روز قیامت پیشاپیش قومش می رود،پس آنان را به آتش درمی آورد » این آیه نشان دهنده آن است که پیشوایی و امامت یک قوم هم می تواند توسط یک فرد هادی و هدایت کننده باشد و هم یک شخص گمراه و کذّاب امامت و جلوداری قومی را در اختیار بگیرد. اکنون به آیات دیگری از قرآن اشاره می کنیم که بیانگر وجود امامان و یا با لفظ صحیح کلمه « ائمه » ای است که پیشرو مردم شده اند.

آیه 73 سوره مبارکه انبیاء : « وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا » یعنی « و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت می کردند »

آیه 12 سوره مبارکه توبه : « وَإِن نَّكَثُوا أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ » یعنی « و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید »

آیه 24 سوره مبارکه سجده : « وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا » یعنی « و از آنان امامان (و پیشوایانی) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می‌کردند »

آیه 41 سوره مبارکه قصص : « وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ » « یعنی « و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش دوزخ دعوت می کنند »

آیه 74 سوره مبارکه فرقان : « وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا » یعنی « و کسانی که می‌گویند : پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرارده، و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان »

آیه 17 سوره مبارکه اسراء : « يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ » یعنی « {به یاد آورید} روزی که هر گروهی از مردم را با پیشوایانشان می خوانیم »

شش آیه شریفه مذکور در رابطه با ائمه ای بود که برخی هایشان مایه ایمان و هدایت و بعض از آنها نیز سبب کفر و ضلالت بودند. اگر به تفسیر آیات فوق نیز مراجعه کنیم در رابطه با ائمه هادی به نکته ای نمی رسیم که بیانگر این باشد که ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین مصداق این آیات هستند. البته آیاتی که مسئله « امامت » که از اصول اساسی تشیع می باشد را تبیین می کند در جای خود قابل بحث و بررسی است و فعلا موضوع ما به این مسئله ارتباطی ندارد.

از تبیین مسئله « پیشوا » یی در قرآن کریم از جانب خداوند متعال نتیجه می گیریم که :

1- امامت و پیشوا بودن انحصاری نیست.
2- هر پیشوایی لزوما معصوم نیست.
3- پیشوای یک عده از مردم می تواند هادی باشد و نیز به همان صورت گمراه کننده باشد.

پس بدین گونه از طریق آیات قرآنی اثبات کردیم که امامت و پیشوایی مختص عده ای خاص نیست و هر که به رهبری عده ای از مردم برخیزد می توان به او « امام » و « پیشوا » اطلاق کرد.

پیشــــــــوا و امام در فرهنگ های مختلف

خواجه نصیر الدین طوسی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب « تجرید الاعتقادات » خویش می گوید « الامامة ریاسة عامة » یعنی « امامت ریاست عمومی و عام است ». در همین زمینه چند اعتقاد وجود دارد: 1- امامت به معنای ریاست و زعامت در امور دنیای مردم (اهل سنت) 2- امامت به معنای ریاست در امور دین و دنیا ( برخی از فرق اهل سنت و تشیع) 3- امامت به معنای تحقق بخشیدن به برنامه های دینی اعم از حکومت و به معنی وسیع کلمه اجرای حدود و احکام و عدالت اجتماعی و ... . به یقین مراد ما از « امام » در این مسئله، نوع سوم نیست؛ به دلیل اینکه « امامت » معصومین علیهم السلام مقامی بالاتر از نبوت است به گونه ای که طبق آیات قرآن مبین، حضرت ابراهیم علیه السلام پس از پشت سر نهادن آزمایش ها و آزمون های متعدد الهی به مقام امامت رسید. پس نتیجه می گیریم که این نوع امامت به هیچ وجه داخل در بحث ما نیست و حتی اگر هم بخواهیم نمی توانیم چنین فرض محالی را برای مسئله پیشوا بودن مطرح کنیم چرا که با ادله و قواعد زیادی قابلیت رد کردن را دارد. منظور ما از « امامت » و « پیشوایی » نه قائل شدن معصومیت است و نه اینکه آن « پیشوا » و « امام » مالک جان و ناموس و مال و فکر و عقل مردم است ! پیشوایی امام مورد نظر ما در چارچوب قواعد و احکام دینی است و هر که را از این پا فراتر بگذارد امام خویش که نمی دانیم، او را رد خواهیم کرد. احترام نهادن به امام و پیشوا و الگو یک اصل فرا انسانی می باشد و نمی توان با استناد به این دلیل که شما با نام گذاری اینان به عنوان « امام » سعی در القای شبهه معصومیت برای ایشان دارید احترام نهادن به این بزرگواران را نیز رد کرد. ما در جای خود به این شبهه پاسخ لازمه را خواهیم داد. به مسئله امامت و پیشوایی در فرهنگ های مختلف باز می گردیم و آن را بررسی می کنیم؛ اهل سنت برای بسیاری از دانشمندان خویش از واژه « امام » استفاده می کنند و همواره با به کار بردن این واژه از آنان تجلیل و یادشان را گرامی می دارند و کارهای بزرگ آنان در جهت تألیف کتب روایی و تفسیری را ارج می نهند. پیروان فرق چهارگانه - حنفی، شافعی، حنبلی، مالکی - نیز برای هر چهار موسس فرقه های خویش از واژه امام استفاده می کنند. برای نمونه به برخی از این افراد اشاره می نماییم : امام ابومحمدغزالی، امام فخر رازی، امام سیوطی، امام شافعی، امام بخاری، امام احمد و امام ابوحنیفه.

در برخی کشورهای عربی نظیر عراق، سوریه، مصر، لبنان و کشورهای غیرعرب مانند جمهوری آذربایجان، روسیه، چین و ترکیه بسیاری از مسلمانان اعم از شیعه یا سنی از بسیاری از افراد شاخص دینی و مذهبی خود با لفظ « امام » یاد می کنند.

پاسخ به برخی شبهات و طرح چند سوال

1- عده ای می گویند شما با القای این لقب به دو رهبر جمهوری اسلامی، ناخودآگاه برای آنان در ذهن دیگران معصومیت قائل شده اید و ائمه را به جای 14 تن، 16 تن محسوب می کنید ! در پاسخ به این سوال باید بگویم: اولا هیچ انسان عاقلی چنین صحبت به یقین مضحکی را باور نخواهد کرد. چرا که به نص صریح حدیث پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ائمه معصومین شامل 11 تن از فرزندان امیرالمومنین حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام و حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها می باشند. ثانیا ما بارها عنوان کرده ایم که هدف مان از به کاربردن لقب « امام » برای رهبران نورانی و آسمانی مان قائل شدن معصومیت برای ایشان نیست، بلکه نوعی احترام ویژه و خاص است که ما با اعطای این لقب به این دو بزرگوار ارادت و محبت بخصوص خودمان را ابراز می کنیم. هیچ اجبار و زوری هم برای قبول آن توسط دیگرانی که این لقب را به کار نمی برند نداریم و فقط استعمال آن را مخصوص ولایتی ها می دانیم. هر کسی هم آن را به کار نبرد - بر خلاف عده ای تندرو - او را ضد ولایت فقیه و ضد دین و اسلام نمی دانیم.

2- عده ی دیگری می گویند لقب « امام » تنها مختص ائمه معصومین علیهم السلام می باشد و به کار بردن آن برای غیرمعصومین ولو عالم باشد یا غیر عالم، بدعت شمرده می شود ! در پاسخ به این سوال باید بگویم : ما دو گونه لقب داریم ؛ لقب خاص و لقب عام ! لقب خاص : با توجه به اسم آن می توان تشخیص داد که تنها مختص یک گروه یا دسته یا یک قشر از یک جامعه است. برای مثال به همه افراد جامعه نمی توان لقب پروفسور داد. به علت اینکه یک پروفسور شاخصه ها و ویژگی های شخصیتی و فکری دارد که او را از بقیه افراد جامعه متمایز می کند به همین دلیل به او لقب پروفسور را می دهند. لقب عام : اسمی است که معمولا برای قشر ویژه ای از جامعه به کار گرفته می شود و به افرادی که به مرتبه ای از مقامات و درجات می رسند این اسامی عام اطلاق می شود. برای مثال لقب علامه به همه طلاب مبتدی و متوسط و حتی حرفه ای علوم دینی یا فلسفی داده نمی شود. به دلیل اینکه فردی که از او با عنوان علامه یاد می شود سال ها در زمینه علوم دینی و بویژه فلسفی تامل و تفقه کرده و می تواند نظریات فلسفی را یک به یک تشریح و روابط موجود بین آنها را بیان کند و گاهی حتی آنها را نقد کند. بر همین اساس لقب « پیشوا » و « امام » به هر فردی که جلوداری و رهبری یک جامعه را دارد می تواند اطلاق بشود و این اعطای لقب به افراد هیچ ارتباطی با معصوم بودن یا نبودن آنها ندارد. همان طور که قبلا با استناد به آیات قرآن اشاره کردیم ائمه و پیشوایان یک قوم می توانند پیروانشان را به وادی ضلالت بکشانند و هم می توانند آنها را به بهشت ابدی و جاودانه وصل کنند. حال جای طرح این سوال می باشد که اگر به گفته عده ای « امامت » و « پیشوایی » تنها مختص معصومین علیهم السلام است پس چطور در قرآن از افرادی نام برده می شود که معصوم نیستند اما هدایت و پیشروی یک جامعه را به عهده گرفته اند ؟! آیا تمام کسانی که پیشوای یک قوم و جامعه می شوند لزوما باید معصوم از هر گناه و بری از هر گونه خبط و خطا و اشتباه و لغزش باشند تا بتوان به آنها رهبر و امام اطلاق کرد ؟! اگر این گونه است پس چطور در قرآن از امامانی که پیروان شان را به وادی ضلالت می کشند سخن رفته است ؟! آیا در قرآن هم نعوذ بالله اشتباه وجود دارد ؟!

3- عده ی دیگری می گویند شما با خطاب کردن رهبران تان با عنوان « امام » در واقع دو امام را حاضر و ناظر کرده اید ! یک همان امام معصوم که در حال حاضر حضرت حجت ابن الحسن عجل الله فرجه می باشد و دو آن رهبری که به او امام اطلاق می کنید ! در پاسخ به این شبهه بنده می گویم : اولا هیچ شیعه عاقل و بالغی در اینکه حضرت حجت ابن الحسن عجل الله فرجه امام و رهبر و هادی جامعه جهانی هستند شکی ندارد و هر که در این مسئله تردید داشته باشد مسلمان نیست. ثانیا کسانی هم که بگویند امام خمینی رحمة الله علیه و امام خامنه ای حفظه الله معصوم هستند از دایره اعتقاد ما بیرون می باشند و ما آنها را تندرو و افراطی و جزو دسته غلات به حساب می آوریم. ثالثا مگر ما گفته ایم حضرت امام خمینی و امام خامنه ای نعوذ بالله معصوم هستند که قرار باشد این دو بزرگوار را در تقابل با امام زمان علیه السلام برای ادای وظیفه امامت فرض کنیم ؟! ما بارها گفته ایم و باز هم می گوییم که هدف ما از خطاب کردن این عزیزان این نیست که آنها را معصوم بدانیم بلکه برای ادای احترام و ابراز محبت فراوان مان نسبت به ایشان است و لاغیر !! اگر عده ای مغرض ، آگاهانه یا ناآگاهانه به مخالفت با این مسئله بر می خیزند و همواره فریاد وا اسلاما بر می دارند که اینان در دین بدعت وارد کرده اند و چه و چه قصور از فهم کج آنان است و به عقیده ما نقصی وارد نیست. این مسئله که در زمان حضور امام معصوم از فرد دیگری با عنوان امام یاد می شده سابقه تاریخی دارد و مربوط به حال حاضر نیست. همچنان که در زمان امام صادق علیه السلام به شاگرد ایشان ابوحنیفه از سوی پیروانش « امام » اطلاق می شد. آیا پیروان ایشان برای ابوحنیفه معصومیتی قائل بودند ؟!

*****

سخن پایانی: پیش از این نیز، مطلب کوتاهی برای اثبات « امام » اطلاق کردن به دو رهبر عزیزمان ، در سطح اینترنت انتشار پیدا کرده بود اما آن چنان که بایسته و شایسته بود نتوانست مخالفان این مسئله را قانع کند و برای حقیر هم راضی کننده نبود. لذا تصمیم گرفتم مطلب دیگری در این باره انتشار بدهم که ان شاء الله مورد استفاده همه ی دوستان عزیزمان قرار بگیرد. از هر گونه نقد به این مطلب استقبال می شود البته بشرطها و شروطها ! به این شرط که مطلب را کامل بخوانید و درک کنید، سپس اگر ایراد و اشکال منطقی بر این مطلب وارد دانستید، بیان کنید بنده هم با کمال میل مطالعه خواهم کرد و اگر نیاز باشد پاسخ خواهم داد.

موفق باشید

یا مرتضی علی علیه السلام

منتشر شده توسط مسعود صفری در انجمن دینی مذهبی راغبون

گفتگوی هم میهن...
ما را در سایت گفتگوی هم میهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان fhammihan بازدید : 90 تاريخ : سه شنبه 3 فروردين 1395 ساعت: 0:52