رهبر آینده ایران و جهان تشیع، کیست؟ اهمیت مجلس خبرگان و انتخاب رهبر سوم؟پس از (آيت الله) خامنه اي، سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله احتمال دارد ولی فقیه مسلمانان جهان شود!
با گذشت بیش از سی و پنج سال از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که از آن به عنوان زلزلهای بیهمتا در یک قرن اخیر نام برده میشود، یکی از مهمترین مولفههای تأثیرگذار در پیروزی، تثبیت و ادامه حیات نظام را باید رهبری قوی، آگاه و کاریزمای ایران دانست که در جهان اسلام و به خصوص شیعیان دارای جایگاهی رفیع و بیهمتا میباشد.
جایگاه رهبری جهان اسلام که با نظریه ولایت فقیه از سوی حضرت امام خمینی(ره) مورد توجه مسلمان سراسر جهان گرفته و تثبیت شده است را باید یکی از مباحث مناقشه برانگیز در میان برخی جناحهای سیاسی داخلی ایران نیز دانست. از همان آغاز انقلاب و در حالی که محبوبیت و کاریزمای امام خمینی بر همه مردم ایران و منطقه مسجل شده بود، برخی بزرگان مذهبی ایران نیز در فکر کنار زدن امام خمینی(ره) از جایگاه ولایت فقیه و رهبری بودند تا خود به این جایگاه دست یابند!
با رحلت بنیانگذار انقلاب بود که برخی تنشها در مورد رهبر و شرایط آن در ایران ایجاد شده و مباحث زیادی را در پی داشت. هرچند انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به عنوان رهبر جدید ایران توانست حمایت و پشتیبانی اکثریت مردم، علما و بزرگان دینی و مذهبی را نیز به همراه داشته باشد، اما بودند برخی مدعیان و گروههایی که خود را مستحق کسب جایگاه رهبری میدانستند.
اکنون که نزدیک به بیست و پنج سال از ولایت و رهبری حضرت آیتالله خامنهای میگذرد، توان و میزان اعلمیت، دانش، عدالت، تدبیر، سیاست و کاریزمای ایشان به حدی است که جایگاه بیبدیل و ممتازی را به ایشان داده است و حتی مخالفین نظام نیز قادر به کتمان درایت و شایستگیهای آیتالله خامنهای نبوده و رهبر معظم انقلاب را عامل ثبات و تقویت نظام جمهوری اسلامی ایران طی سالهای اخیر میدانند.
با وجود مراجع بزرگ و عالیقدری که در ایران و جهان تشیع حضور دارند، به علت کهولت سن این مراجع عظام است که انتخاب یک ولی فقیه و رهبر جامع شرایط در آینده ایران دارای اهمیت و ارزش بالایی است. از سوی دیگر نباید کشمکشهای سیاسی میان جناحها و گروههای داخلی ایران و جهان تشیع در زمینه انتخاب رهبر آینده جهان تشیع را فراموش نمود.
چه کسی ولی فقیه و رهبر آینده ایران خواهند بود؟
گروههای سیاسی داخلی و خارجی در مورد انتخاب رهبر آینده ایران، چه برنامهای دارند؟
کاندیداهای رهبری آینده ایران و جهان تشیع، چه کسانی هستند؟
چندین اصول از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به خصوص اصول پنجم، یکصد و هفتم، یکصد و نهم، یکصد و یازدهم و یکصد و دوازدهم به شرایط رهبری، وظایف و اختیارات ولی فقیه و رهبر پرداخته است.
نکته مهم در این مورد را باید عدم ذکر تابعیت ایران برای ولی فقیه و رهبری دانست که راه را برای انتخاب ولی فقیه و رهبر شیعی غیر ایرانی و البته منازعات و تنشهایی در داخل ایران باز نموده است.
انتخاب یا انتصاب رهبر آینده که ولی فقیه جهان تشیع نیز هستند را باید مسئلهای نسبتاً پیچیده در وضعیت کنونی دانست. اما با توجه به شرایط کنونی باید به بررسی رویکردهای موجود در داخل ایران در این زمینه پرداخت که شامل کاندیداهای مقام رهبری و نظرات گروههای ذینفع در این زمینه میباشد.
در کنار شرایط و صلاحیت های علمی و فقهی برای ولی فقیه که در قانون اساسی ایران به آنها اشاره شده است، باید از شرایط جانبی و البته مهمی مانند کاریزما، جذابیت و البته نسب نیز نام برد که میتوانند در انتخاب رهبر آینده، تأثیرگذار باشند.
تقسیم شرایط و البته کاندیداها در اولین نظر میتواند بر اساس مؤلفه شجرهنامه و نسب باشد. ولی فقیه و رهبری که از نسل پیامبر و امامان معصوم باشد و لقب “سید” را داشته باشد از جاذبه بیشتری در نزد مردم برخوردار است، در حالی که مراجع و علمای غیر”سید” یا همان شیوخ بزرگ تا حدودی در رتبه بعدی جاذبیت مردمی قرار میگیرند.
دومین مؤلفه مهم که در قانون اساسی به آن اشاره نشده را باید موضوع تابعیت و ایرانی بودن رهبر آینده دانست. در این زمینه نیز علیرغم عدم اشاره قانون اساسی به تابعیت ایرانی رهبری، به احتمال فراوان کاندیداهای ایرانی و دارای تابعیت ایرانی از اولویت خاصی در نظر اعضای مجلس خبرگان رهبری برخوردار خواهند بود.
اکنون با توجه به شرایط ذکر شده در قانون اساسی و دو مؤلفه ذکر شده بالا، میتوان به بررسی مواضع برخی گروههای تأثیرگذار بر انتخاب رهبری و کاندیداهای مطرح برای این مقام پرداخت.
یکم- ولی فقیه و رهبر غیر ایرانی :
در این زمینه و با توجه به چند دهه فشار دولتهای ضد شیعی بر مراکز تربیت علمای اسلامی در عراق، لبنان، پاکستان و … باید به صراحت از محدود بودن مراجع جامع الشرایط و مطرح برای رهبری جهان تشیع در این حوزه سخن گفت.
حوزه علمیه نجف به عنوان قدیمیترین مرکز ترویج مذهب تشیع و تربیت علما و مراجع شیعی، درحال حاضر دارای چند مرجع بزرگ و عالیقدری است که آیتالله سیدعلی سیستانی را باید نماد برجسته آن داست.
الف- آیت الله سیستانی: که علیرغم اعلمیت و جامع الشرایط بودن و البته داشتن کاریزما و محبوبیت بالا در حوزه کشورهای شیعی و فعالیت بینالمللی، به علت کهولت سن و بیماری جسمانی از توان جسمانی لازم برای اداره و رهبری جهان تشیع برخوردار نیستند.
ب- خاندانهای مهم حکیم و صدر: در این دو خاندان تأثیرگذار شیعی که در ادوار گذشته بزرگان و مراجع بزرگی مانند: آیتاللهالعظمی سیدمحسن حکیم، آیتالله شهید سیدمحمدمهدی حکیم، آیتالله شهید سیدمحمدباقر حکیم و آیتالله سید محمدباقر صدر، امام موسی صدر و … را به جهان اسلام و مذهب تشیع معرفی نموده بودند، در حال حاضر علیرغم داشتند مراجعی مانند آیت الله سید محمدسعید حکیم، از شخصیت جامعالشرایط، محبوب و سیاستمدار بزرگ برای ولایت فقیه و رهبری جهان تشیع برخوردار نیستند.
در خارج از حوزه علمیه نجف و عراق باید به لبنان، پاکستان، هند، آذربایجان، سوریه، بحرین و عربستان اشاره نمود که در این حوزهها تنها یک نفر از محبوبیت، کاریزما و آگاهی و مدیریت سیاسی برجسته و جهانی برخوردار است و به عنوان یک “سید” نیز محبویبت خاصی دارد، این شخصیت تأثیرگذار را باید حجت الاسلام سید حسن نصرالله دانست که به عنوان یکی محبوبترین چهرههای روحانی تشیع و جهان اسلام در جهان مطرح میباشند، هر چند که شاید شرایط علمی و فقهی ایشان در حد جامع الشرایط نباشد.
دوم – ولی فقیه و رهبر ایرانی:
طی بیش از نه دهه اخیر و با تأسیس حوزه علمیه قم در سال ۱۳۰۱ شمسی، پرورش و تربیت مراجع و علمای طراز اول شیعی در ایران به یک فرآیند مدرن، برنامهریزی شده و علمی وارد شده و مراجع عالیقدر در ایران تربیت و به جهان اسلام معرفی شدهاند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و باز شدن فضای دینی و مذهب تشیع در ایران، حوزه علمیه قم به بزرگترین حوزه و مرکز علمی و فقهی تشیع و جهان اسلام تبدیل شده و مراجع و عالمان بزرگ شیعی را مطرح ساختهاند.
در حال حاضر نیز تعداد زیادی از مراجع بزرگ و مطرح شیعی در ایران بوده و تابعیت ایرانی داشته و دارای شرایط و قابلیتهای ولایت فقیه و رهبری هستند. در این زمینه به تقسیم کاندیداهای رهبری بر اساس حامیان سیاسی و یا جناحی آنان پرداخته میشود.
الف- جناح چپ یا اصلاحات:
در این گروه میتوان به نوعی تضاد پیشینهای کاندیداها و حامیان آنان اشاره داشت. کاندیداهای ولایت فقیه و رهبری در این گروه از ابتدای انقلاب بر نوعی ضدیت شدید و تنشزا با امریکا و حاکمان مستبد اسلامی تأکید داشته و صدور انقلاب با هر وسیلهای را جایز میدانستند. اما به مرور زمان با تغییر برخی رهیافتهای خود به دنبال تعدیل اندیشههای ضداستکباری و صدور انقلاب خود هستند.
برخی از این کاندیداها و طرفداران مطرح آنان به دنبال جایگزینی خود به جای امام خمینی(ره) بوده و جایگاه رهبری بعد از ایشان را حق مسلم خود میدانستند.
برخی از شخصیت ها و کاندیداهای مطرح مورد نظر این جناح را میتوان به شرح زیر نام برد.
۱- آیتالله علیاکبر هاشمی رفسنجانی: که طی چند دهه اخیر و به خصوص بعد از انقلاب ۱۳۵۷، به یکی از چهرههای سیاسی و اجتماعی مهم ایران تبدیل شده و تقریباً همه مقامها و پستهای سیاسی، اجرایی و انقلابی را به دست آورده و تجربه نمودهاند.
ایشان اکنون نیز با نوعی تعدیل رویکرد که بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ به وجود آمده است به نوعی محبوبیت در میان طرفداران چپ دست یافتهاند، هر چند ایشان در میان راستگرایان نیز طرفداران مهمی دارند. آقای رفسنجانی تنها به مقام رهبری نرسیدهاند که با توجه به تلاش و علاقه ایشان به کسب پست ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲ و علیرغم کهولت سن، باید ایشان را از مدعیان اصلی رهبری دانست
۲- حجتالاسلام سیدحسن خمینی: مطرحترین شخصیت فقهی و علمی از خاندان امام خمینی(ره) که در حال حاضر به دنبال کسب علم، فقاهت و البته محبوبیت و کاریزمای مردمی هستند.
تلاش گستردهای از سوی جناح چپ یا همان اصلاحطلبان صورت گرفته است تا سیدحسن خمینی را وارد رقابتهای سیاسی خود کرده و از ایشان حداکثر بهره را ببرند، حجتالاسلام خمینی نیز در بسیاری مواقع با اصلاحطلبان و رویکردهای آنان همسو میشوند.
ایشان در با آنکه کمترین سن را در میان روحانیون مطرح کشور دارند و شاید بتوان گفت ایشان جوانترین عالم دینی مشهور کشور هستند، در زمینه فقهی و اعلمیت نمیتوان به ایشان شانس زیادی در برابر مراجع عظام شیعه داد.
۳- آیتالله شیخ یوسف صانعی: یکی از مراجع بزرگ و عالیقدری است که البته دارای رهیافتهای نوین در فتوا نیز میباشند.
ایشان به علت اتخاذ رویکرد تند در برابر دولت دکتر احمدینژاد و حمایت از جریان حامی مهندس میرحسین موسوی و سپس آشوبگران بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ بود که مورد توجه و محبوبیت برخی گروهها قرار گرفتهاند، اما شانس ایشان برای رهبری ایران در وضعیت کنونی آنچنان بالا نخواهد بود.
۴- آیتالله اسدالله بیاتزنجانی: یکی دیگر شخصیتهایی است که در جریان اصلاحات دارای جایگاه شده و به علت حمایت از این جریان سیاسی به نوعی محبوبیت قرار گرفته است.
ایشان که طی چند سال اخیر به جرگه مراجع شیعه وارد شدهاند، بعد از حوادث ریاست جمهوری ۱۳۸۸ از سوی جناح چپ به شدت حمایت و پشتیبانی میشوند.
۵- آیتالله حسین وحیدخراسانی : مرجع عالیقدر و محبوبی که به علت کهولت سن که در ردیف مسنترین مراجع(بعد از آیت الله صافی گلپایگانی) قرار دارد و به همین خاطر از شانس کمتری در کسب آرای مجلس خبرگان دارند.
۶- آیتالله سیدعبدالکریم موسویاردبیلی: مرجع عالیقدری که به علت کهولت سن از شانس اندکی برای کسب آرای مجلس خبرگان رهبری دارند.
۷- آیتالله سیدمحمد موسویبجنوردی: عالمی که جایگاه علمی و فقهی بالایی دارند و رابطه خویشاوندی و سببی ایشان با حجتالاسلام سیدحسن خمینی نیز یکی دیگر از علل حضور ایشان در پس بسیاری از مسایل میباشد.
۸- آیتالله سیدموسی شبیریزنجانی: یکی دیگر از مراجع بزرگی هستند که در لیست مدعیان رهبری قرار دارند.
۹- آیتالله سیدمحمد موسویخوئینیها: چهره پشتپرده، پدر معنوی، مغز متفکر و طراح بسیاری از رهیافتها و رویکردهای جناح چپ و اصلاحات در ایران هستند. یکی از مراجعی است که سابقه تندرویهای ایشان در ابتدای انقلاب و در جریان تسخیر سفارت امریکا در سال ۱۳۵۷ به خوبی در یادها مانده است.
ب- جناح راست یا اصولگرایان:
در این گروه میتوان از کاندیداهایی نام برد که از موقعیت و شرایط بهتری در وضعیت کنونی کشور و در میان اعضای مجلس خبرگان برخوردار هستند. اکثر کاندیداهای ولایت فقیه و رهبری در این گروه از ابتدای انقلاب بر نوعی اعتدال و میانهروی در مسایل کشور و انقلاب تأکید داشته و حامیان آنان که جناح اصولگرایان باشند نیز از وضعیت بهتری برخوردارند.
در حاضر باید گفت که وضعیت اصولگرایان از نظر تعداد مراجع بزرگ و مطرح حائز شرایط کسب مقام ولایت فقیه و رهبری، بهتر از شرایط رقیب سیاسی خود میباشد.
علاوه بر مراجع عالیقدری مانند آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی و آیتالله حسین نوریهمدانی که به علت کهولت سن از شانس کمتری برخوردارند، برخی از شخصیتهای مطرح در این جریان که دارای شرایط کافی برای احراز مقام ولایت فقیه و رهبری هستند به شرح زیر میباشند.
۱- آیتالله عبدالله جوادیآملی: یکی از مطرحترین کاندیداهای ولایت و رهبری آینده ایران هستند که علاوه بر سطح بسیار بالای علمی و فقهی بر مسایل سیاسی نیز اشراف کافی داشته و در بین مردم و بسیاری نهادها و گروههای تأثیرگذار بر انتخاب رهبری نیز دارای احترام و جایگاه خوبی هستند.
ایشان با در پیش گرفتن رویهای معتدل در رویکردهای خود، طی سالهای اخیر توانستهاند از کاریزمای کافی در نزد اکثر گروههای سیاسی و اجتماعی برخوردار شوند به نحوی که برخی گروههای جریان چپ یا اصلاحات نیز از ایشان حمایتهای ضمنی داشتهاند.
۲- آیتالله جعفر سبحانی: یکی دیگر از مراجعی هستند که علاوه بر شرایط علمی و فقهی بسیار بالا، در مسایل سیاسی نیز شرکت داشته و دارای شرایط لازم برای کسب جایگاه رهبری آینده هستند.
۳- آیتالله سیدمحمود هاشمیشاهرودی: یکی شخصیتهایی است که طی سالهای اخیر از ایشان به عنوان محتملترین گزینه رهبری آینده ایران و جهان تشیع نام برده شده است.
آیتالله هاشمیشاهرودی که علاوه بر ایران در میان شیعیان عراق نیز از جایگاه و محبوبیت بالایی برخوردارند را میتوان بعد از آیتالله جوادیآملی، شانس دوم کسب جایگاه ولایت و رهبری دانست.
۴- آیتالله ناصر مکارمشیرازی: مرجع عالیقدری که طی چند دهه اخیر فعالیت بسیاری در همه مسایل ایران، شیعیان و جهان اسلام داشته و جامع شرایط هستند. اما سن بالا و کاریزمای محدود میتواند از مسایل پیش روی انتخاب ایشان باشد.
آیتالله محمد مؤمن، آیتالله سیدهاشم حسینیبوشهری، آیتالله محمدجواد فاضللنکرانی، آیتالله صادق آملیلاریجانی، حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری و … را میتوان از جمله دیگر کاندیداهای جریان راست برای رهبری آینده دانست.
با توجه به اسامی شخصیتها و گروههایی که در بالا ذکر شدهاند، یکی از مسایل مهم و احتمالاً تنشزا در زمینه انتخاب ولایتفقیه و رهبری آینده را باید شرط “مرجعیت” بدانیم . هر چند بر اساس بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸، شرط مرجعیت از شرایط لازم رهبری از ماده یکصد و هفتم، حذف گردیده است اما مرجعیت را باید همچنان یکی شرایط برتری شخصیتهای مورد نظر قلمداد نمود.
در شرایط کنونی، با وجود کاندیداهای موجود و البته اعضای شورای خبرگان رهبری و فضای فکری آنان که نشأت گرفته از فضای ذهنی مردم ایران میباشد، چند کاندیدای مطرح و شاخص را میتوان: آیتالله جوادیآملی، آیتالله هاشمیشاهرودی، حجتالاسلام سیدحسن خمینی و در نهایت آیتالله هاشمی رفسنجانی دانست.
البته همه این احتمالات را باید در فضا و زمان خاص خود مورد بازبینی قرارداد، فضا و زمانی که شاید برخی از کاندیداهای بالا و حتی اولویتهای کنونی نیز در صحنه نبوده یا از پذیرش مقام رهبری امتناع نمایند.
به هر حال انتخاب ولیفقیه و رهبر آینده جهان تشیع و ایران را باید واقعیت و دغدغهای بجا و مهم دانست که نقش مهمی در آینده نظام جمهوری اسلامی ایران و شیعیان جهان دارد که حتماً بزرگان نظام و به خصوص رهبر معظم انقلاب در این زمینه تدابیر لازم را در نظر گرفتهاند تا این فرآیند فارغ از هر گونه تنش و بحران به نتیجه برسد، وظیفه مهم مردم در انتخاب اعضای مجلس خبرگان رهبری را نیز باید رکنی اساسی در انتخاب رهبر آینده دانست.
مطالب مرتبط:
۱- اهمیت مجلس خبرگان و انتخاب رهبر سوم؟
گفتگوی هم میهن...
ما را در سایت گفتگوی هم میهن دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان fhammihan بازدید : 117 تاريخ : سه شنبه 25 اسفند 1394 ساعت: 17:35