خلقت انسان ناشی اززادولدیاخلقت مستقیم خدا

ساخت وبلاگ
خلقت, انسان, ناشی, اززادولدیاخلقت, مستقیم, خدا
گفته میشه روح در چهار ماهگی به جسم جنینی رحم دمیده میشه؟
سوال بنده این است که این روح از کجا میاد؟ اگر روح را غیر مادی فرض کنیم پس منشا آن باید از عالمی غیر ماده باشد. آیا همین طور است؟
اما بنا بر حرکت جوهری روح به همراه جسم تشکیل میشه یعنی خاستگاه روح از جسم انسان هست و روح انسان حاصل تکامل جسم انسان می باشد.
با در نظر گرفتن حرکت جوهری باز سوال مطرح می شود که منظور از اینکه روح حاصل جسم باشد یعنی چه؟ آیا مقداری از جسم تبدیل به روح میشود؟(همانند نظریه نسبیت خاص که ماده و جرم به انرژی تبدیل میشود و مثلا رد ستارگان مقداری از جرم ستاره به انرژی تابشی تبدیل میشود؟)
چگونه هست که با تکامل جسم درون رحم روح حاصل میشود؟

براساس دیدگاه تجربی وعلمی خلقت انسان حاصل لقاح زن ومرداست که درنتیجه رابطه مادی انسان مادی خلق می شوداینجاست که معمولا سوال تکراری چندهزارساله کودکان از پدرومادر انشان درطول تاریخ پرسید می شود مامان من چطوری بدنیا آمدم وازاین حرفها که واکنش پدرمادرهامعمولامتفاوت است یاقصه بافی می کنند ویاسعی کنند صریحا به رابطه جنسی زن ومرد درخلقت انسان راتوضیح واضح دهند واینجاست که کودک بیچاره گنگ می شودپس اینکه می گویندخداماراآفریده چیه؟
دراینجاباید بزرگترین مشکل بشر درفهم خلقت همین نکته است که ظهور ظاهری جسم بشر راخلقت انسان تعبیرکردند ونقش آفرنش را نادیده می گیرند درحقیقت انسان ها قبل ازاینکه توسط لقاح جنس نروماده اسپرم آنها در تخمدان جنس ماده به جنین تبدیل شود توسط درگاه الهی روح آنها خلق شده است وتشکیل جسم صرفا وحلول روح ادامه خلقت است چه بساناشخاصی که در دوران بزرگسالی خاطرات اشفته اززمان قبل از تولد در ذهن خویش داشته باشندکه نتوانند تعبیر درست بکنند!!!!!!!!!
انسانهادرطول تاریخ زمانی که خودرا صرفا جسم مادی تصورکرده وغافل از قدرت معنوی روح الهی شدندزندگی خودرا صرفا دراین دنیای مادی دانسته ویا باشک وتردیدبه معاد نگریستند واین محدودیت که انسان مادی برای زندگی خودشد سرآغاز مصیبت های بزرگ درتاریخ بشری شد وقتی همه انسان ها واقعا درک کنند صاحب خلقت الهی هستند هیچ کس به جایگاه وحقوق الهی دیگرتجاوزنمی کند چون همه درآفرینش الهی صاحب فضیلت هستیم البته درجات معنوی انسان ها همیشه متفاوت است ولی انسانی که نگاه معناگرایانه به خلقت داشته باشدبیشتر سعی می کند که به کمال مطلوب الهی برسد ولی برعکس انسانی که نگاه صرفا مادی به خلقت وآفرینش دارد به زندگی حیوانی بسنده کرده وجامعه رادچارهرج ومرج می کند!
بهرحال از نظربنده حقیققت واقعی انسان همان روح فرامادی است که برترازجسم است وهرگز فنا پذیر نیست وروح انسان ازسایرکائنات مستقل است

وچون احاديثي داريم مبني بر اينكه روح قبل از بدن و در عالم ذر آفريده شده است و نيز احاديثي داريم كه ارواح معصومين ـ عليهم السلام ـ قبل از خلقت آدم خلق شده اند بنابراين، اين احتمال مطرح مي شود كه روح ما قبل از آن كه در اين بدنها قرار گيرد و روح معصومين ـ عليهم السلام ـ قبل از آن كه در بدنهاي شريفشان قرار گيرد در بدنهاي ديگري بوده است در پاسخ ابتدا بررسي مي كنيم كه آيا چنين احاديثي داريم يا نه و اگر داريم چه مفهوم و معنايي دارند؟
احاديثي داريم كه مي گويد: روح 2 هزار سال قبل از بدن آفريده شده است. در اين باره حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «همانا خداوند ارواح را قبل از اجساد به دو هزار سال آفريد.»[1] اما در احاديث اشاره يا تصريح نشده است كه ارواح در عالم ذر آفريده شده اند. دربارة خلق ارواح ائمه ـ عليهم السلام ـ نيز آمده است كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودند: «همانا اول چيزي كه خداوند عزوجل آفريد ارواح ما بوده است پس ما را به توحيد و ستايش او گويا كرد. سپس ملائكه را آفريد.»[2] در حديث ديگري امام باقر ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «اول چيزي كه خداوند آفريد محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ بود و ما را از نور عظمتش با او آفريد.»[3] پس ديديم كه ما دو دسته حديث داريم كه ظاهر آنها اين است كه روح قبل از بدن آفريده شده است. اما آيا واقعاً روح قبل از بدن آفريده مي شود يا در بدن به وجود مي آيد؟ در اين باره دو قول وجود دارد. عده اي ظاهر اين روايات را گرفته و مي گويند روح قبل از بدن به وجود آمده است و بعد كه بدن شكل گرفت در آن قرار مي گيرد. از نظر اين دسته از علماء روح يا بدون هيچگونه بدني مي باشد و تنها و مستقل است يا آن كه در يك بدن مثالي قرار مي گيرد[4] يعني بدني كه خواص ماده را دارد مثل اندازه و شكل ولي ماده نيست بخلاف اين بدن دنيايي كه مادي است كه هم ماده است و هم آثار و خواص ماده را دارد.
اما عده بسياري از علماء مي گويند روح در بدن حادث مي شود.[5] اين دسته مواجه مي شوند با احاديثي كه ظاهرش آن است كه روح قبل از بدن آفريده نشده است لذا درصدد بيان معنايي ديگر براي احاديث مي باشند.
شيخ مفيد (ره) در اين باره مي گويد: معناي اين احاديث آن است كه خداوند در علم خود روح را قبل از آن كه اجساد را بيافريند تقدير كرد و بعد اجساد را آفريد و سپس براي آنها روح آفريد. بنابراين خلق ارواح قبل از اجساد، خلق تقدير در علم است نه خلق خود ارواح.»[6] پس خداوند در علمش ابتدا روح را مقدر كرد سپس بدن را، نه اينكه در عالم آفرينش ابتدا روح باشد بعد بدن.
عده اي از فلاسفه مي گويند: درست است كه روح بعد از بدن و در بدن به وجود مي آيد ولي از آنجا كه مجرد است وقتي به وجود آمد خود را محيط بر بدن مادي مي بيند، به گونه اي كه خود را قبل و بعد از بدن مي يابد. لذا صحيح است كه گفته شود روح قبل از بدن موجود است.[7]
درباره رواياتي كه ظاهرش آن است كه روح ائمه ـ عليهم السلام ـ قبل از بدن آنها بوده است و آنها اولين موجوداتند با اين كه در ظاهر و عالم خارج پس از همه پيامبران و اوصياء آنها ـ عليهم السلام ـ آفريده شده اند اين علما چنين گفته اند:
1. از آنجا كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ غايت و هدف آفرينش بوده اند «اگر تو نبودي افلاك را نمي آفريدم.»[8] بنابراين آنها اولين موجود مي باشند. چرا كه هر كس كه مي خواهد كاري انجام دهد، هدفي دارد اين هدف سبب مي شود او تصميم به كار گيرد هر چند در خارج، هدف در پايان كار ظاهر مي شود. پس هر چند پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و اهل بيت او بعد از همه پيامبران و اوصياء آمده اند اما چون هدف از خلقت، آنها بوده اند، اول آنها در علم الهي قرار داشته اند بعد ساير موجودات.[9]
2. شيخ مفيد (ره) مي گويد: نمي توان پذيرفت كه واقعا ارواح ائمه ـ عليهم السلام ـ در زمان حضرت آدم ـ عليه السلام ـ بوده اند لكن خداوند اشباحي همانند صورت بشري آنها ايجاد كرد تا بيانگر نحوة وجود آنها در آينده باشد و از اين طريق مي خواست عظمت مقام آنها را به آدم نشان دهد.[10]
نظرات ديگري نيز هست كه به علت پيچيدگي مطالب آنها از ذكر شان خودداري مي شود.
بنابراين با بررسي اي كه كرديم معلوم شد اين احتمال كه روح قبل از تعلق به اين بدن به بدن ديگري شبيه آن تعلق گرفته باشد منتفي است چرا كه گفتيم بسياري از علماء مي گويند روح در بدن به وجود مي آيد نه قبل از آن، طبق اين نظريه قبل از اين بدن دنيايي، روحي نبوده است كه سوال پيش آيد كه آيا به بدن ديگري تعلق داشته يا نه، اما عده اي كه ظاهر روايات را قبول كرده اند و قايل شده اند روح قبل از بدن موجود بوده است، آنها مي گويند روح قبل از اين بدن دنيايي ما به بدن ديگري شبيه به اين بدن تعلق نداشته بلكه يا روح تنها و مستقل بوده است يا به بدن مثالي يعني بدني غير مادي تعلق داشته است.

معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
ـ علامه طباطبايي، تفسير الميزان، ترجمه ناصر مكارم شيرازي، ج 1، ص 273 تا 279.

پي نوشت ها:
[1] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، چاپ دوم، ج58، ص138.
[2] . همان، ج54، ص58.
[3] . همان، ج54، ص169.
[4] . همان، ج58، ص144.
[5] . شيرازي، محمد بن ابراهيم (ملا صدرا)، الشواهد الربوبيه، مركز نشر دانشگاهي، ص221.
[6] . بحارالانوار، همان، ج5، ص266.
[7] . همان، ج58، ص87.
[8] . مازندراني، موسي صالح، شرح اصول الكافي، ج12، ص129.
[9] . ر.ك: سبزواري، ملا هادي، شرح الاسماء الحسني، مكتبه بصيرتي، ج1، ص202.
[10] . بحارالانوار، همان، ج5، ص262.

گفتگوی هم میهن...
ما را در سایت گفتگوی هم میهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان fhammihan بازدید : 206 تاريخ : شنبه 24 آذر 1397 ساعت: 23:56