به راستی که بخت از ایرانیان برگشته است وگرنه غلبهٔ ما بر این ملت عاقل میسر نبود.

ساخت وبلاگ
به راستی که بخت از ایرانیان برگشته است وگرنه غلبهٔ ما بر این ملت عاقل میسر نبود.
به راستی که بخت از ایرانیان برگشته است وگرنه غلبهٔ ما بر این ملت عاقل میسر نبود.



عربها در یک فیلم پیروز نهاوندی را به این شکل به تصویر کشیدن و به او میگویند :

ابو لؤلؤة المجوسي لعنه الله



هُرمُزان سردار ایرانی و حاکم خوزستان بود. در حمله اعراب به ایران زمان یزدگرد سوم عتبه سردار عرب بر وی غالب شد. او به ناچار به شوشتر رفت و به مقاومت پرداخت اما شوشتر نیز پس از ۱۸ ماه محاصره به دست مسلمانان مهاجم افتاد و هرمزان اسیر شده را به مدینه نزد عمر گجستک فرستادند.


لا بأس عليك حتى تشربه فألقاه من يده ...


هُرمُزان پس از ورود از خلیفه آب خواست و در آشامیدن آبی که به‌ دستش دادند درنگ کرد.

زیرا عمر ملعون گفت تا این آب را ننوشیده‌ای در امانی. هرمزان فوراً آب را به زمین ریخت و عمر خبیث به‌ناچار قولش را حفظ کرد. سپس عمر، خلیفهٔ مسلمان خطاب به هرمزان گفت:


به راستی که بخت از ایرانیان برگشته است وگرنه غلبهٔ ما بر این ملت عاقل میسر نبود.


هُرمُزان به اسلام گروید و در امور ایران مشاور عمر بود. چون پیروز نهاوندی، عمر را به قتل رساند، پیروز نهاوندی یک برده ایرانی در خدمت مسلمان عرب بود؛ عبیدالله بن عمر، به سمت هرمزان رفت و او را به خونخواهی پدر کشت.

او به بهانه نشان دادن اسب های خود به هرمزان، او را به خانه خود دعوت کرد و در بین راه از پشت به او حمله کرد و او را از پای درآورد.
قتل هرمزان تنها بدین سبب بود که عبدالرحمن بن عوف یا عبدالرحمن بن ابی بکر ادعا کرده بودند او را همراه با جفینه ترسا دیده‌اند در حالی که سلاح قاتل را در دست داشته‌اند. با این حال عموماً رفتار او را قتل شمرده‌اند و نه قصاص.

زمانی که عبیدالله را بازداشت کردند، تهدید کرد که تمام اسیران خارجی مدینه را خواهد کشت!


پس از به خلافت رسیدن عثمان، وی پسر عمر را قصاص نکرد. علی ابن ابیطالب و دیگران به شدت به او اعتراض کردند و علی تهدید کرد اگر در موقعیت مناسبی قرار گیرد، حکم قصاص را درباره او اجرا خواهد کرد.
علی گفت: «این فاسق - اشاره به عبیدالله - را به خون‌خواهی هرمزان بکشید که با کشتن مسلمانی بی گناه، مرتکب خطایی عظیم شده».


این ناخشنودی در او وجود داشت تا نبرد صفین که عبیدالله از علی اجازه‌ی ورود خواست و علی به او گفت:
«آیا تو که هرمزان (سردار ایرانی) را به ناحق کشته‌ای با آنکه او اسلام آورده بود و پدر تو نیز از غنایم مسلمانان برای او دو هزار درهم وظیفه مقرر داشته بود، حالا انتظار داری که از دست من جان سالم به در بری؟» عبیدالله در پاسخ گفت: «سپاس خدای را که ما را در وضعی قرار داد که تو خون هرمزان را از من می‌خواهی و من خون امیرالمؤمنین عثمان را».
عبیدالله در نبرد صفین در کنار معاویه جنگید و کشته شد.

به راستی که بخت از ایرانیان برگشته است وگرنه غلبهٔ ما بر این ملت عاقل میسر نبود.



تصویری که مردم ایران از پیروز نهامندی در ذهن دارند




اما در هر دو تصویر رنگ پوست، رنگ مو و ریش یگی است!
با این تفاوت که اعراب چون از قاتل عمر نفرت دارند او را زشت چاق و خبیث نشان میدهند
اما مردم ایران به کشنده عمر افتخار میکنند


جالبه که علی خلیفه اول از یک ایرانی دفاع میکنه و به قتل هرمزان معترض میشود!!!
چرا خلیفه مدافع غیرعرب میشود؟
مگر نه اینکه عرب مسلمان تر است و عربی زبان ورود به بهشت است؟
آیا خلیفه اول از پیروز نهاوندی هم دفاع کرده است؟


گفتگوی هم میهن...
ما را در سایت گفتگوی هم میهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان fhammihan بازدید : 83 تاريخ : شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 9:27