نکته: عدم دلالت لفظ «فاحشه» بر مجموعه زشتکاریها
اما اگر نراقی با عبارت «قطع سبیل» میخواهد معنای فاحشه را به مجموعهای از زشتکاریها تبدیل نماید، باید گفت:
اگر منظور از فاحشه، مجموعهای از زشتکاریها است، باید به صورت کلمه جمع فواحش میآمد نه کلمه مفرد فاحشه.
همچنین آیاتی چون «وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُ ...: و از زنانِ شما، كسانى كه مرتكب زنا مىشوند، چهار تن از ميان خود [مسلمانان] بر آنان گواه گيريد»(5) نشان میدهد که منظور از فاحشه یک جرم خاص است که برای اثبات این جرم در دادگاه، چهار شاهد لازم بوده و یک مجازات نیز در نظر گرفته میشود و این عدالت جزائی است، اما اگر مانند نراقی بگوییم منظور از فاحشه مجموعهای از زشتکاریهاست، آن وقت تناسب جرم و جزا رعایت نشده است؛ زیرا در مقابل هر جرم خاص، یک مجازات خاص در نظر گرفته نمیشود.
با اینکه در آیات مرتبط با داستان قوم لوط، در مفهوم لفظ فاحشه، کاملاً به عمل آمیزش مردان با یکدیگر اشاره میشود، اما حتی اگر بگوییم به قول نراقی منظور از فاحشه، مجموعهای از زشتکاریهاست، با توجه به اشاره مکرر آیات به همجنسگرایی مردان این قوم، حداقل میتوان گفت که سرآمد این زشتکاریها، آمیزش مردان آنها با همجنسشان بوده است و در هر صورت قبح این عمل در کلام الهی از میان نخواهد رفت.
• در ادامه بررسی آیات، اگر باز هم مشکل با لفظ فاحشه و عدم فهم آن است، به آیاتی دیگر از قرآن کریم ارجاع میدهیم تا علت اصلی عذاب قوم لوط به درستی درک شود:
خداوند حکیم در سوره شعراء برای بد فهمان با الفاظی متفاوت داستان قوم لوط را بیان میفرماید: «أَ تَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ(165) وَ تَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكمُْ رَبُّكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ(166) قَالُواْ لَئنِ لَّمْ تَنتَهِ يَالُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ(167) قَالَ إِنىِّ لِعَمَلِكمُ مِّنَ الْقَالِينَ(168) رَبِّ نجَِّنىِ وَ أَهْلىِ مِمَّا يَعْمَلُونَ(169) فَنَجَّيْنَاهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ(170) إِلَّا عَجُوزًا فىِ الْغَابرِِينَ(171): آيا از ميان مردم جهان، با مردها درمىآميزيد؟ (165) و آنچه را پروردگارتان از همسرانتان براى شما آفريده وامىگذاريد؟ [نه،] بلكه شما مردمى تجاوزكاريد.» (166) گفتند: «اى لوط، اگر دست برندارى، قطعاً از اخراجشدگان خواهى بود.» (167) گفت: «به راستى من دشمن كردار شمايم.» (168) پروردگارا، مرا و كسانِ مرا از آنچه انجام مىدهند رهايى بخش.» (169) پس او و كسانش را همگى، رهانيديم- (170) جز پير زنى كه از باقىماندگان [در خاكستر آتش] بود. (171)»
این کلام همانند آیات قبل، نص صریحی است در اثبات همجنسگرایی مردان قوم لوط، لوط پیامبر در آغاز خطاب به مردان قوم، سخنش را بصورت سؤالی مطرح نموده و میگوید: "آیا شما با مذکران آمیزش میکنید؟" سپس سخن خود را بگونهای تبیین میکند که قطع و یقین به ارتکاب این عمل قوم حاصل میشود، زیرا میفرماید: "آیا آنچه را که پروردگارتان از ازواج و همسرانتان برای شما خلق نموده وا میگذارید؟". پاسخ هر دو سؤال مثبت است؛ چون این سؤالات بصورت استفهام انکاری بیان شده و نشان از وقوف کامل افراد شنونده به این موضوع دارد.
در آیه 166، واژه « تَذَرُونَ» فعل مضارع برای صیغه مذکر است، از طرفی به قرینه آیه قبل که فرمود: شما مردان با مردان در میآمیزید، مشخص میشود منظور از همسرانی که خداوند برای مردان خلق نموده و مردان قوم لوط آنها را ترک نمودند، از جنس مؤنث هستند نه همجنس مردان. همچنین این سخن قرینهای است که نشان میدهد مردان قوم لوط راه طبیعی ارضاء غریزه جنسی یعنی ازدواج با جنس مخالف را که طبق آیه از طرف خداوند نهاده شده، واگذارده و زنان خود را رها کردند و بالعکس با مردان آمیزش مینمودند.
از این آیات 2 نکته مهم فهمیده میشود: 1-گناه قوم لوط یعنی همجنسگرایی آنها و مذموم بودن آن از نظر پروردگار 2- ازواجی که خداوند خلق نموده از جنس مخالف است نه جنس موافق.
بعد از سخنان لوط، قوم به علت ناخوشایندی از تذکرات او، این پیامبر الهی را تهدید به اخراج از سرزمینشان میکنند، اما نکته مهم در آیه 168 است که لوط بعد از سخن گفتن درباره عمل نامناسب قوم یعنی آمیزش مردان با همجنس و ترک زنان، در این آیه، از همین عمل و کردار ایشان اظهار ناخشنودی نموده و میفرماید "قَالَ إِنىِّ لِعَمَلِكمُ مِّنَ الْقَالِين: من دشمن عمل شما هستم" و در ادامه از خداوند، درخواست رهایی از عمل قوم نموده و خداوند نیز خبر از نجات او و اهلش به جز همسرش میدهد.
براین اساس در آیات فوق از علت اصلی مجازات قوم لوط پرده برداشته میشود، زیرا در آغاز، آیات به عمل ناپسند قوم یعنی همجنسگرایی و رها نمودن زنان اشاره داشته و در ادامه بیان دشمنی پیامبر خدا با این کردار پلید و آرزوی رهایی از آن و خبر خداوند از برآورده شدن دعای او، نشان میدهد که تنها و تنها همین عمل شنیع موجب عذاب قوم لوط گشته است.
نهایتاً در پاسخ به سخن ایشان که استدلال کردند براساس آیات قرآن گناه اصلی قوم لوط تکذیب پیامبران بوده است، باید به سه نکته مهم دیگر نیز اشاره کرد:
1- اولاً براساس آیات فوق کاملاً تبیین شد که گناه اصلی این قوم ارتباط جنسی مردان آنها با همجنس خود بوده است و هیچ عقل سلیمی نمیتواند این بیانات واضح را به تأویل ببرد.
2- ثانیاً ما منکر نیستیم که در برخی از آیات درباره تکذیب لوط پیامبر توسط قومش سخن گفته شده، اما معتقدیم این امر دلیل اصلی عذاب قوم لوط نبوده است؛ زیرا در اکثر آیات مبین داستان این قوم، اولین بحثی که مطرح میشود تقبیح آمیزش مردان این قوم با همجنسشان بوده و مشخصه اصلی آنها همجنسگرایی است. همچنین میتوان گفت اصلاً همین رفتار پلید قوم لوط (همجنسگرایی) و ادامه آن نوعی تکذیب پیامبر است؛ یعنی این قوم با انجام این فاحشه و عادت یافتن به آن، به سخن پیامبر خود و منع او از این اعمال ناشایست توجهی نکرده و نهایتاً به انکار پیامبر و به دشمنی با او پرداختند. بنابراین انکار پیامبر نتیجه ارتکاب این عمل ناشایست آنها بوده است.
3- مهمترین پاسخ در نقض سخن نراقی این است که فاحشه مطرح شده در آیات دارای وصف خاصی است و آن وصف این است که «احدی از گذشتگان در آن بر قوم لوط پیشی نگرفته است» براین اساس آیا میتوان گفت که اقوام پیش از قوم لوط تکذیب پیامبران خود نکرده بودند؟ در حالیکه در آیات قبل درباره تکذیب پیامبران در اقوام پیشین چون قوم نوح، هود و ... سخنان مبسوطی بیان شده است. پس این قرینه ما را مطمئن میسازد که گناه اصلی قوم لوط چیزی به غیر از تکذیب پیامبرشان بوده است که تا آن زمان احدی از پیشینیان مرتکب آن نشده بودند و مطابق متن آیات، آن گناه و فاحشه، ارتباط جنسی مردان با همجنس خود بوده است؛ حتی اگر بخواهیم مطابق نظر نراقی بگوییم منظور از فاحشه مجموعهای از زشتکاریهاست، باز هم بسیاری از این زشتکاریها همچون راهزنی، ارتکاب علنی منکرات و تکذیب پیامبران، همه در زمانهای گذشته سابقه داشته است و نمیتواند منظور نظر از فاحشه باشد.
گفتگوی هم میهن...
ما را در سایت گفتگوی هم میهن دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان fhammihan بازدید : 101 تاريخ : دوشنبه 4 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:38