گفتگوی هم میهن

متن مرتبط با «معنای» در سایت گفتگوی هم میهن نوشته شده است

آیا باهوش بودن به معنای موفق بودن است

  • احتمالا فردی با آی کیو 100 و هوش هیجانی بالا در زندگی موفق تر از کسی با آی کیوی 130 و هوش هیجانی پایین خواهد بود. ماشالله چه روش‌هایِ خلاقانه‌ای بزای انکار آمار و پراکندن خرافات خوشگل پیدا میشه. همین هوش هیجانی با IQ همبستگی بسیار بالایی داره. البته همچنان بهترین شاخص خود هوش عمومی هست. Emotional Intelligence is not much more than big-five personality and IQ. Its correlation with an IQ test w,باهوش,بودن,معنای,موفق,بودن ...ادامه مطلب

  • آیا «امی» بودن به معنای بی سوادی است؟

  • 3 ساعت پيش   #1 (لینک نوشته) شهروند هم میهن    وضعیت من: تاريخ عضويت: Apr 2013 جنسیت: کشور: وضعیت تاهل: مجرد محل سكونت: زیر آسمان شهر ارسالها: 1,273 سپاس هاي ايشان از ديگران: 7,135 سپاس های دیگران از ایشان : 3,882 آیا «امی» بودن به معنای بی سوادی است؟ آیا «امی» بودن به معنای بی سوادی است؟ آیا امّی بودن به معنای "بی سوادی" است ؟چگونه ممکن است پیامبری که اشرف المرسلین ،مدینه العلم ،و آگاه به غیب بوده است بی سواد باشد و توانایی خواندن و نوشتن 27حرف قراردادیِ اعتباری را نداشته است؟ واژه امّی چندین معنی و مفهوم دارد: درباره مفهوم "امی" که از مادۀ "ام" بمعنی "مادر" یا "امت" به معنی جمعیت گرفته شده است در میان مفسران گفتگو است ‏، جمعی آنرا به معنی درس نخوانده می‏دانند ، یعنی به همان حالتی که از مادر متولد شده باقی مانده و مکتب ‏استادی را ندیده است ، و بعضی آن را به معنی کسی که از میان امت و توده مردم برخاسته ، نه از میان اشراف ، ‏و مترفین و جباران ، و بعضی به مناسبت اینکه مکه را ام القری می‏ گویند این کلمه را مرادف مکی دانسته ‏اند. روایات اسلامی که در منابع مختلف حدیث وارد شده نیز بعضی آنرا به معنی درس نخوانده و بعضی آنرا به معنی مکی تفسیر کرده ‏اندالبته هیچ مانعی ندارد که کلمه امی اشاره به هر سه مفهوم بوده باشد و استعمال یک لفظ در چند معنی ، هم هیچگونه مانعی ندارد ، و در ادبیات عرب هم شواهد فراوانی برای این موضوع وجود دارد. اما به هر حال باید به این نکته توجه داشت که در میان مورخان بحثی نیست که پیامبر اسلام (ص) به مکتب نرفت و خط ننوشت ، و قرآن نیز صریحا در آیه 48 سوره عنکبوت درباره وضع پیامبر (ص) قبل از بعثت می‏گوید: « و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون »: پیش از این نه کتابی می‏خواندی و نه با دست خود چیزی می‏نوشتی تا موجب تردید دشمنانی که می‏خواهند سخنان ترا ابطال کنند گردد. باید به این نکته توجه داشت که درس نخواندن غیر از بی‏سواد بودن است و کسانی که کلمه امی را به معنی بی‏سواد تفسیر می‏کنند ، گویا توجه به این تفاوت ندارند. و لذا عده ای معتقدند: هیچ مانعی ندارد که پیامبر (ص) به تعلیم الهی ، خواندن - یا - خواندن و نوشتن را بداند ، بی آنکه نزد انسانی فرا گرفته باشد ، زیرا چنین اطلاعی بدون تردید از کما, ...ادامه مطلب

  • اشتباه بودن معنای واژه "تازی" در فرهنگ عامه

  • اشتباه بودن معنای واژه "تازی" در فرهنگ عامه در مورد كلمة تازی باید دانست كه یك واژة برگرفته از آن (یعنی تازیك) در زبان فارسی هم بر عربها و هم بر ایرانیان اطلاق می‌شده. (فرهنگ معین، 1/1007) و تازیك به معنای ایرانی همان است كه به صورت تاجیك ـ عنوان قوم ایرانی ساكن در منطقة تاجیكستان كنونی ـ درآمده (فرهنگ معین، ج1، ص7 - 996) و تاجیكی نیز لهجه‌ای است از گروه لهجه‌های ایرانی كه در تاجیكستان بدان تكلم می‌كنند.در مورد اطلاق نام تازی به عربها در زبان فارسی نیز باید دانست كه در عصر ساسانیان، قبیلة «طیّ» همسایه شاهنشاهی ایران و از نیرومندترین قبایل عرب بوده است؛ و چون منسوبان به آن قبیله (همچون حاتم، بخشندة نامی) طایی خوانده می‌شده‌اند، ایرانیان ـ از باب تسمیة كل به جزء ـ همة عربها را طایی می‌شمرده و این كلمه را تازی تلفظ می‌كرده‌اند.نیز درخور ذكر است كه خسروپرویز پادشاه بزرگ ساسانی، برای جنگ با اعراب شورشی در واقعة ذیقار، مردی از همین قبیلة طی ـ و به تعبیر بهتر، یكی از طائیان و تازیان ـ به نام ‌ایاس طایی را برگزید كه پیش از آن نیز او را برای مقابله با تعدیات رومیان فرستاده بود و او رفته و پیروزمندانه بازگشته بود؛ و چون خسرو بر حاكم منطقة حیره خشم گرفت، ایاس را به حكومت آنجا منصوب كرد.به‌این ترتیب شگفت‌آور است كه ادعا شود ایرانیان، افراد قبیله‌ای را كه یكی از اعضای آن تا بدین حد در نزد شاهنشاه آنان حرمت داشته، سگ خطاب می‌كرده‌اند!(در مورد قبیلة طی و ایاس طایی بنگرید به فرهنگ معین، ج5، صص370، 1108، 1007؛ اعلام زركلی، 2/33؛ دانشنامة جهان اسلام، ج 6، صص 9-268)منبعLet's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • معنای تمسک به قرآن ، نفی سنت نیست

  • ج: قسم به ستاره در حال نابودینقل قول:در اصل توسط ghanet نوشته شده است نمايش نوشتهبسیاری از ستارگان در پایان عمر خود و در لحظه نابودی منفجر می شوند . شدت این انفجار در حدی است که انرژی خروجی آن را معادل انرژی خروجی از خورشید در طی ده میلیارد سال برآورد کرده اند. شدت درخشش آن نیز برابر با درخشش ده میلیارد خورشید است.قسم به این عظمت که:دوست گرامی، از باب وسعت معانی کلام الهی، و جواز استعمال لفظ در اکثر از معنا، با شما موافقم که یکی از مقصودهای (نجم) در آیه شریفه: والنجم اذا هوی، به معنای سوپرنوا باشد، اما این نمیتواند ظاهر معنای آیه باشد بلکه معنای خلاف ظاهر و یک نوع تاویل است، چون شما واژه (هوی) در آیه شریفه را (والنجم اذا هوی) به معنای انفجار و از پاشیدگی و نابودی گرفتید، و حال آنکه عرب از (هوی) انفجار نمیفهمد بلکه معنای سقوط میفهمد، و واژه انفجار با سقوط معنای متفاوتی دارد، من یحلل علیه غضبی فقد هوی، معنایش این نیست که هر کس غضب خداوند متعال بر او حلول کند منفجر میشود، حتی معنای (هوی) دقیقا معنای نابودی هم نیست، هر چند معنای نابودی به سقوط نزدیکتر است تا معنای انفجار، یعنی در سطح پنجم زبان که سطح ادبیات است راحت‌تر میتوان از سقوط برای معنای نابودی استفاده کرد تا استفاده برای معنای انفجار.نقل قول:در اینجا خداوند به عظمت و هیبت انفجار بزرگ ستارگان در حال فرو پاشی سوگند یاد می کند که پندار آنها درست نیست و آنچه پیامبر در قالب قرآن می گوید سخنان خودش نیست و ربطی به او ندارد بلکه از طریق وحی به او ابلاغ شده است.آیا این حکیمانه است که خداوند برای دفع توهم مخاطب خود، به سوپرنوا قسم بخورد که اصلا مخاطب او درکی از آن ندارد؟! و مهمتر اینکه از (هوی) فقط غروب ستاره میفهمد، و در اصطلاح خودشان هم از (النجم) ستاره ثریا یا شعری میفهمد، بخصوص که ستاره شعری در همین سوره ذکر شده است که شاید مورد پرستش عرب جاهلی بود، و قرآن اشاره میفرماید به افول و غروب این ستاره، که ببینید چگونه غروب میکند و مخلوق خداوند است.نقل قول:یکی از فرازهای سوره نجم این است که پیامبر جبرئیل را کجا ، چگونه و به چه حالتی دیده حتی دقیقاً به درختی ( شاید در اطراف مکه) اشاره می کند که ظاهراً برای قریش کاملاً شناخته شده بوده و محل ملاقات او با جبریل بوده است. و اینکه جبریل از افقهای بسیار بسیار دور دست خود را به آسما, ...ادامه مطلب

  • بادوام بودن رابطه به معنای سالم بودن آن نیست...

  • بادوام بودن رابطه به معنای سالم بودن آن نیستحتما تا به حال این سوال برای شما پیش آمده که چرا بعضی ارتباط ها طولانی مدت و «باکیفیت» هستند، ولی بعضی دیگر کوتاه مدت و پرتنش؟!احتمالا شما هم با من موافق هستید؛ آن هایی که رابطه طولانی مدتی دارند، به احتمال زیاد روش های خاصی را استفاده می کنند که رابطه شان دوام پیدا می کند. اما آن هایی که رابطه کوتاه مدتی را تجربه می کنند، احتمالا یا بلد نیستند چه طور رابطه برقرار کنند، یا بنا به هر دلیل دیگری نمی توانند رابطه را ادامه دهند. اما آن ها چه روش هایی را استفاده می کنند که رابطه شان دوام پیدا می کند؟ من قصد دارم چند قانون ساده در رابطه را با شما در میان بگذارم که اگر این قوانی را رعایت کنید، به احتملا زیاد رابطه پایدار و باکیفیتی را سپری خواهید کرد.5 قانون برای افزایش عمر زندگی عاطفیبرای این گفتم «باکیفیت»، چون لزوما بادوام بودن رابطه به معنای «سالم» بودن آن نیست. برای همین حتما باید «کیفیت» رابطه را هم در نظر داشت؛ یک رابطه طولانی مدت با کیفیت. این قوانین با وجود سادگی، مهارت هایی هستند که برای موثر واقع شدن، نیاز به تلاش دارند.قانون اول؛ همسرتان را همان طور که هست بپذیریدمطالعات نشان می دهد که یکی از لایل بروز تنش و کشمکش بین زوجین که احتمال جدایی را بالا می برد، تمایل آن ها برای تغییر دیگری است؛ آن گونه که خود دوست دارند. زوجینی که چنین تمایلی دارند، نمی توانند همسرشان را همان طوری که هست بپذیرند. شاید آن ها متوجه نیستند که بعضی ویژگی ها اساسا تغییرناپذیر هستند، حداقل می توانم بگویم که شما قادر به تغییر دادن آن نیستید. اجازه دهید توضیح بیشتری بدهم.بعضی رفتارهایی که شما از همسرتان می بینید، «ویژگی های شخصیتی» هستند. مثلا برای یک فرد درونگرا، زندگی ذهنی جذابیت بیشتری نسبت به زندگی اجتماعی دارد، او از خلوت کردن با خودش انرژی می گیرد و در تعامل با دیگران انرژی خود را از دست می دهد. او تمایل دارد که حلقه محدودی از دوستانش را داشته باشد. ولی در همین حلقه کوچک، اعتماد بالایی برقرار باشد. بنابراین اگر شما یک همسر درونگرا دارید، تلاش برای تغییر دادن وی به یک فرد برونگرا و اجتماعی که در جمع ها نقل محافل باشد و در مهمانی جمع را به دست بگیرد، احتمالا موجب شود که رابطه شما با همسرتان رو به وخامت بگذارد.چرا؟! چون او نمی تواند آن چیزی باشد, ...ادامه مطلب

  • معنای تعلم(یاد گیری ) هزار باب علم در مورد امیرالمومنین علیه السلام

  • Powered by: vBulletin® انجمن گفتگو هم میهنCopyright © 2005-2016 www.HamMihan.com , All Rights Reserved. © 1394 - تمام حقوق این سایت متعلق به «شبکه اجتماعی هم میهن» است.کلیه محتوای این سایت توسط کاربران درج شده است و «شبکه اجتماعی هم میهن» هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد.(قوانین انجمن)This entry passed through the Full-Text RSS service - if this is your content and you're reading it on someone else's site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers., ...ادامه مطلب

  • معنای «اجل مسمّی» و «اجل معلّق» چیست؟ آ

  • حُمران بن اعین‌ از امام باقر(ع) در مورد آیه فوق سؤال كرد، و آن‌حضرت فرمود: «آن دو اجل است: اجل محتوم و اجل موقوف».[12]مفسّران در تفسیر این دو اجل، دلایل مختلفی بیان کردند. در این میان؛ آنچه مورد پذیرش است، همان تفسیری است که غالب مفسران بیان داشتند. و آن این‌که: هر موجود زنده‌ای به حسب طبیعت و استعداد جسمى خود، تا مدّت معیّنى می‌تواند زنده بماند که اگر مانعی در ادامه حیات وی رخ ندهد او تا پایان عمر طبیعی خود زنده می‌ماند و حیات وی به گونه طبیعى پایان می‌یابد، این‌گونه مرگ را «اجل مسمَّى» گویند. در روایات، «اجل مسمی» به اجل غیرقابل تغییر و تبدیل، تفسیر شده است.[13] و از جمله احكام و قضای حتمی پروردگار است كه در اُمّ الكتاب و لوح محفوظ، ثبت و غیر قابل تغییر می‌باشد.اما اجل معلق تغییرپذیر است و به استناد علل ناقصه و مقتضیات، به وقوع می‌پیوندد. و بر اثر اعمال نادرست انسان ممکن است بسیار جلو بیفتد که عذاب‌های الهی یکی از آنها است و بر عکس بر اثر تقوا و نیکو کاری و تدبیر ممکن است بسیار عقب بیفتد.[14]اجل معلق در كتاب محو و اثبات است؛ چنان‌که در قرآن می خوانیم: «‌هر اجلی، نوشته‌ای دارد. خداوند هر چه را بخواهد، محو و هر چه را بخواهد، اثبات می‌كند».[15]در روایتی آمده است: «اجل غیر مسمی و موقوف قابل تقدّم و تأخّر است، اما اجل مسمی قابل تغییر نیست».[16]در محدوده لوح محفوظ [امّ الکتاب] همه چیز محفوظ از تغیّر و زوال، و حتمی الوقوع است، و دعا، صدقه و... اثری در قضای حتمی الهی ندارد. در آیه مذکور، اجل مسمّی، به «عنده» تقیید یافت پس اَجَل مُسمّی نزد خدا است و هر چه نزد خدا است ثابت می‌باشد.[17] كلمه «عِندَه» به معنای معلوم نزد خدا نیست؛ زیرا اجل غیرحتمی هم معلوم نزد او است. مضمون این دو آیه كنار هم قیاس شكل اول را می‌سازند: اجل مسمّی عند الله است (صغرا)؛ و هر آنچه عند الله است، باقی است (كبرا)، پس اجل مسمّی پایدار و تغییرناپذیر است (نتیجه).اما امور در لوح محو و اثبات که محدوده قدر الهی است تغییر پذیر هستند. فقط خدا می‌داند كه این شخص با حُسن اختیارش دعا می‌كند، یا صله رحم انجام می‌دهد و عمرش طولانی می‌شود و دیگری با سوء اختیارش به سبب عاق والدین یا قطع رحم، از مواهبی بی‌بهره می‌ماند.[18]از آن‌جایی که اجل معلق ارتباط تنگاتنگی با رفتار و اعمال آدمی می‌یابد، از آن به عنوان اجل زودهنگام, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها