گفتگوی هم میهن

متن مرتبط با «اشعار» در سایت گفتگوی هم میهن نوشته شده است

اشعار

  • اشعار باسقوط میکده رسم رفاقت کهنه شد شیوه مردانگی درس مروت کهنه شدبردرمیخانه ها قفلی زدندازجنس غمنغمه مستانه درزندان ظلمت کهنه شد دیوافیون لشگری آورد وهمت را ربود رخوت وسستی رسید ازراه وغیرت کهنه شد غنچه هادرچادرسبزنجابت گل شدندپرده عصمت دریدونام عفت کهنه شدحرمت رنگ محاصن مکتبی دیرینه بودنزداین نوکیسه هاقانون حرمت کهنه شد بوی نان تازه وسیب گلاب باغ ما جمله دربی مهریه باران رحمت کهنه شد (علی امین ترابی) , ...ادامه مطلب

  • اشعار شهراد میدری...

  • اشعار شهراد میدری... در ذهنِ اجاقعطرِ چایی زیباستدر جشنِ پرندگانرهایی زیباستدر باورِ گُلنسیم و من می گویمهر صبح کهپلک میگشایی زیباستشهراد_میدری__________________بزن مطرب که امشب دلبرم مستانه می رقصد بـت افسـونگـرم لب بــر لب پیمـانه مـی رقصـد بـده ساقی شراب آتشین مست و خـرابم کن کـه امشب دلـبرم در مجلس بیگـانه مـی رقصد Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دیوان اشعار ایرج میرزا،اندروید

  • دیوان اشعار ایرج میرزا،اندروید دیوان ایرج میرزابرای گوشیها وتبلتهای اندروید------------------حجم:15mb---------------توضیح:اشعارایرج میرزا دارای الفاظ رکیک میباشد خواندن این کتاب به افراد زیر 18 سال توصیه نمیشود.برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنیددانلود کنیدLet's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اشعاری از سعدی شیرازی

  • اشعاری از سعدی شیرازی عکس میز تلویزیون میز تلویزیون جدید میز lcdهر دم از عمر می‌رود نفسیچون نگه می‌کنم نماند بسیمیز ال سی دی جدیدمیز ال ای دی جدیدعکس میز ال سی دیای که پنجاه رفت و در خوابیمگر این پنج روز دریابیجدیدترین مدل میز تلویزیون جدیدترین میز تلویزیون جدیدترین میز ال سی دیخجل آنکس که رفت و کار نساختکوس رحلت زدند و بار نساختطرح میز ال سی دی طرح میز تلویزیون جدیدترین میزهای ال ای دیخواب ِنوشین بامداد رحیلباز دارد پیاده را ز سبیل [سبیل = راه]هر که آمد عمارتی نو ساخترفت و منزل به دیگری پرداختمدلهای میز تلویزیوندکوراسیون میز تلویزیون میز تلفنوان دگر پخت همچنان هوسیوین عمارت بسر نبرد کسییار ناپایدار دوست مداردوستی را نشاید این غدارجهیزیه عروس چیدمان جهیزیه عروس لیست جهیزیهنیک و بد چون همی بباید مرُدخُنُک آنکس که گوی نیکی برُدلیست جهیزیه عروس جهاز عروس جهیزیه کامل عروسبرگ عیشی به گور خویش فرستکس نیارد ز پس ز پیش فرستعمر برَف است و آفتاب تموز [آفتاب مردادماه]اندکی ماند و خواجه غَره هنوزجهیزیه جهاز خانواده طراحی دکوراسیون برای سایت چوبکدهای تهی‌دست رفته در بازارترسمت پُر نیاوری دستارهر که مزروع خود بخورد به خو یـد [ خید خوانده می‌شود. خوشه نارس گندم و جو]وقت خرمنش خوشه باید چیدمدل میز آرایش میز توالت میز آرایشLet's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اشعاری برگرفته از کتابی بی نام و نشان

  • اشعاری برگرفته از کتابی بی نام و نشان عجب ماه بلندی آسمانهعجب شهزاده ای همساده مانهاگر همساده ها با ما بسازنخدا داده مراد هر دو مانه2به دست انگشتری داری به من چهبه دل صد مشتری داری به من چهدو تا لیمو که داری روی سینهبرای دیگری داری به من چه3درخت سرو بودم کنج بیشهتراشیدن مرا با ضرب تیشهتراشیدن مرا قلیون بسازنکه آتش بر سرم باشه همیشه4لب من با لب تو کام دارهکه بره میل شیر خام دارهلب خود با لبت آمخته کردملب آمخته کی آرام داره5سیه چشمی که بچه میدهی شیرسرت را از روی گهواره برگیراگر چون مادرت خواهی شوی پیرشبی ما را به جای شوهرت گیر6لب بوم اومدی چادر ملوسیزنی یا دختری یا نوعروسیچه کار داری که احوالم بپرسیز قند شیرین تره هر جا ببوسی7گلوبند دلم طوق طلایهدو نارش روی سینه برملایهدو ابرویش دو شمشیر کشیدهدو چشمش را نگو مثل بلایهدو بیتی های زیر انتخابی ست از کتاب ‹‹ چار جوی بهشتی ››*سکینه می دوید من می دویدمعزیزم می نشست من می رسیدمدو تا خال سیا کنج لبش بوداگر او می فروخت من می خریدمصد و پنجاه تومن دادم جریمهبرای خال لبهای سکینه**لب آب روان و سایه ی بیدچشم بر چشم یار افتاد و خندیددعا از من به دلبر می رسونیندلی که از دلی رنجید ، رنجید***سه روزه رفته ای سی روزه حالازمستون رفته ای نوروزه حالاخودت گفتی سر هفته می آیمشماره کن ببین چند روزه حالااین هم دو بیت از بنده خدایی که می خواند و می رفت ...گر بد آید هر چه آید بد شودیک بلا ده گردد و ده صد شودآتش از گرما فتد مهر از فروغفلسفه باطل شود منطق دروغتمتچون قضا اید طبیب ابله شود .... هم دوا در گار خود گمره شودLet's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دیوان اشعار کیکاووس یاکیده

  • دیوان اشعار کیکاووس یاکیده آفتاب گردان به تو می خندند ؟گل های آفتاب گردان ؟نهبر برکه خیال های دور تاکنونحضور مواج چهره توبهشتی استکه تنها کولیانبر آن آشیان می سازندتا خاطره تلخ راه های سخت شیب گذشتهشیرینبر چشمان تونقش گیردلبخند تودخترمیزبان خوابی به عمقتمام خیال های ناخواسته استپروانه های پنهان در ابرهای بازدمتزیبا دختر کولیگل های زمین را به نطفه ی بهشتبارور می کنندو تعجب حضور هزاران فرشته را بر سطح برکه ایدر چشم اسب کولی خوابطرح می زنندپشت دستان تو پرندگان بسیار مرده اندبا بهترین آوازهایشانبرای تونه ، نهنهآفتاب گردان ها نمی خندندلبخند می زنندگوشواره های تومروارید های سیاه ملیله دوزی شده اندپیشکش بی رویا زندگی کردگان ساکن دوزخبه رویایی ترین گوش هاتو را پلک بر هم زدنی کافیستتا تمام آفتاب گردان هاتا مسافران خسته ی در خواب بر برکهچون برگ های سرخ با باددور ودورتر شوندنهدخترنهتمام آفتاب گردان هابه توتنهابه تولبخند می زنند "کیکاووس یاکیده" Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اشعار محمد رضا عالی پیام(هالو) + نامه هالو به قاضی پس از آزادی از زندان.

  • نامه هالو (محمد رضا عالی پیام) به قاضیمحمدرضا عالی پیام ملقب به هالو شاعر معترض پس از آزادی از زندان، نامه زیر را برای قاضی در حساب فیس بوک خود منتشر کرده است.عالی پیام، روز ۲۸ مرداد ۱۳۹۱ توسط پلیس امنیت بازداشت و ۳۱ مرداد ۱۳۹۱ پس از آنکه توسط «قناعت کار» دادیاری شعبه سوم دادسرای شهید مقدس اوین به اتهام تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی تفهیم اتهام شد، به بند ۳۵۰ زندانیان سیاسی و امنیتی زندان اوین منتقل شد. او در ۱۹ شهریور ۱۳۹۱ با وثیقه صد میلیون تومانی از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شد. محمدرضا عالی پیام، شاعر طنز‌پرداز منتقد حکومت ایران، روز ۲۳ آوریل۲۰۱۵ (سوم اردیبهشت ۱۳۹۴) دوباره راهی اوین شد. او در پیامی ویدئویی در فیسبوک شخصی خود گفته است: «برای اجرای حکمی که بر شعر‌هایم بریده‌اند به اوین می‌روم. شعرهایی که یکبار در سال ۹۲ محاکمه شدم و مجددا در سال ۹۳ به خاطر‌‌ همان شعر‌ها محاکمه و مجرم شناخته شدم.»قاضی محترم،حبس خود را کشیدم و آزاد شدم. هرچند معلوم نیست این خلاصی از زندان تا کی پایدار بماند و کی دوباره به حبس برگردم. دوستان «هم لباس شما و همدل با من» در بازپرسی و در دادگاه به من گفته بودند: عالی پیام، یک مقام کله گنده پشت پرونده‌ی توست و دستور داده حال تو را بگیرند تا دلش خنک شود. برای همین هم شما چشم خود را بر قانون بستید و پرونده‌ای را که امر به مختومه بود باز کردید و به من حکم زندان دادید. وقتی هم که از اوین مرا به رجایی شهر آوردند، یکی از معاونین زندان، خصوصی به من گفت: دستور داده‌اند تو را به رجایی شهر بفرستند تا حالت را بگیرند.علی ایحال هرچه بود گذشت. اما لازم می‌دانم مراتب سپاس خود را از شما به خاطر مسایل زیر اعلام کنم:1ـ خیلی ها به من لقب سوپاپ اطمینان رژیم داده بودند و می‌گفتند از خودشان است و چرا او را نمی‌گیرند و … ؟ شما مرا از همه‌ی این اتهامات تبرئه کردید.2ـ یک سال فرصت کافی و بی دغدغه به من دادید تا بدون گرفتاری‌ها و کارهای روزمره و مهمانی‌ها و وقت تلف کردن‌های بیرون زندان، به کارهای تحقیقاتی نیمه کاره‌ی خودم بپردازم. هرچند به دستور مقامات زندان اجازه‌ی استفاده از کتابخانه را نداشتم، ولی بودند دوستانی که کتاب‌های مورد نیاز را برایم می‌آوردند.3ـ تشکر از شما به خاطر فراهم آوردن فرصتی طلایی برای یک سال زندگی با کسانی که معلول ظلم و فقر و بی‌عدالتی جام, ...ادامه مطلب

  • دفتر اشعار و دست نوشته های محمد رضا مهدیزاده

  • نثر ادبی همسایه دیوار به دیوار شعر است. در این گونه نثر که به آرایه‌های ادبی و صنایع لفظی و معنوی آراسته است، شاهد پیام‌های عالی و متعالی هستیم. «تو را دوست دارم» عنوان کتابی از دکتر محمدرضا مهدیزاده است که در حوزه نثر ادبی جای می‌گیرد.محمدرضا مهدیزاده سالیان سال است که سردبیری نشریه «روزهای زندگی» را به عهده دارد و علاوه بر آن چندین دهه است که مسئول صفحه شعر «اطلاعات هفتگی» است. خیل کثیری از شاعران را می‌شناسم که از طریق صفحه مذکور به جامعه ادبی کشورمان معرفی شده‌اند.«تو را دوست دارم» توسط نشر روشن مهر، چاپ شده است. دکتر مهدیزاده در این کتاب صدوهشتاد صفحه‌ای نثرهای شاعرانه و ادبی را با عنوان‌های زیر به مخاطبانش هدیه داده است؛- می‌توانستی قشنگ باشی- مرا فراموش مکن- نخستین نامه- صدای تو- با که همسفر باشم؟- وقتی سکوت می‌کنم- مرا ورق بزن- سطرهای سپید- اگر صدایم کنی- از بی‌تو بودن خسته‌ام- تو را از «دوست دارم» آفریده‌اند- واژه‌ها ناتوانند- واژه‌هایی که در قلب دارم- با تو- می‌توان یک کبوتر بود- بهشت گمشده- صدایم را صیقل می‌دهم- دنبال خودم می‌گردمو ...قلم زیبا و تأثیرگذار مهدیزاده از او نویسنده‌ای توانمند و پرشور ساخته است؛ مثلاً به نثر شاعرانه‌ای که با عنوان «اگر تو نباشی» برای پسرش نوشته است دقت کنید تا به سحرانگیزی قلم او پی ببرید.«اگر تو نباشی - بی‌تعارف و مبالغه بگویم - همه چیز طعم زهر را خواهد داشت. حتی عسلی که از همه به گل سرخ شبیه‌تر است.اگر تو نباشی، از این جا می‌روم و آسمان را - هر چند شیرین و شفاف - با خود نمی‌برم. آن قدر دور می‌شوم که نسیمی از کنارم عبور نکند و چشمم به چشم ستاره‌ای نیفتد.اگر تو نباشی، نه شعر می‌گویم، نه با ماهی‌ها حرف می‌زنم؛ فقط از سپیده تا شام خاطرات صدف‌های شکسته را مرور می‌کنم. تمام این باغ‌ها، شقایق‌ها و داغ‌ها، سنجاب‌های بازیگوش، رودهای پرجنب‌وجوش، اقیانوس‌های آرام و دیوارهای بی‌نام، با تو زیباست».(تو را دوست دارم ص 67)مهدیزاده با دانشی که در حوزه شعر و شاعری دارد نثرهای ادبی‌اش را پخته‌تر کرده است. او می‌کوشد تا پیام‌های مدنظرش را در لایه‌های نثرهای ادبی‌اش بگوید؛ ‌غم‌ها، خوشی‌ها، مهربانی‌ها و ...به هر روی وجود دکتر محمدرضا مهدیزاده که امروز هم شعر می‌گوید و هم نثر می‌نویسد و هم روزنامه‌نگاری می‌کند برای علاقه‌مندان نعمتی است. از شما دع, ...ادامه مطلب

  • هر کس شعری از اشعار کارو می داند بگذارد

  • هر کس شعری از اشعار کارو می داند بگذارد بنام حضرت حق.اولن کارو کیه ؟به چه سبکی شعر می گه ؟می گن مثل خیامههر کس شعری از اشعار کارو می داند بگذارد تا با این شاعر اشنا شویمیا حقLet's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اشعاری برای "ایران" خوب و نازنینمان

  • دلم از تنهایی توحتی یک نفس جدا نیست گله سر کن که می ­دونمگله­ هات یکی دوتا نیست ای وطن ای ریشه منعشق من اندیشه من گور من گهواره منقلب پاره پاره من بگو از اونا که رفتنتو رو بی صدا شکستن بگو از اونا که موندندلتو اینجا شکستن با همه عذاب دیروزدل به فردای تو بستن توی این روزای خوب هممی­بینی که با تو هستن اما من نه اهل سودامنه به فکر ترک اینجام اهل تو از ریشه توخاک تو خون تو رگهام Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها