گفتگوی هم میهن

متن مرتبط با «عشق» در سایت گفتگوی هم میهن نوشته شده است

مریم حیدرزاده: نگرانم عشق منقرض شود!

  • روزنامه شهروند - نگار باباخانی:آنهایی که اولین سال‌های زندگی دوباره موسیقی پاپ را در سال‌های آغازین دهه هشتاد یادشان است، قطعا فراموش نکرده‌اند آن روزهایی را که شاعری به نام مریم حیدرزاده چگونه قلب‌ها را تسخیر کرده بود و چگونه با ترانه‌هایی که می‌سرود، نوارهای شعرخوانی که منتشر می‌کرد و البته کتاب‌های شعرش نبض مخاطبان آن روزها را در دست داشت.مخاطبانی که خسته از دوران جدی دهه شصت و آغازین سال‌های دهه هفتاد، عشق را در آثار هنری جسته و یافته بودند و آن سال‌ها مریم حیدرزاده تجسم واژه عشق بود. شاعر کم ‌سن‌و‌سال نابینایی که با معصومیتی نوجوانانه از عشق می‌گفت و دل‌ها را تسخیر می‌کرد.آن روزها مریم حیدرزاده یکی از چهره‌های مشهور زمان بود. یکی از بین انگشت‌شمار شاعرانی که چهره‌شان نیز چون کلمات‌شان برای مردم آشناست. برای این‌که بدانید او چه موقعیت و جایگاهی در آن روزگار داشت، باید به این نکته توجه کنید که همکاری او با خشایار اعتمادی در آلبوم مثل هیچ‌کس فروشی میلیونی داشت. یا میلیون‌ها هواخواهی که با شنیدن اشعار و صدای او در آن آلبوم داشتند عشق را در خاکستری زمان تجربه می‌کردند.مریم حیدرزاده اما به واسطه شعر نبود که چهره آشنای مردمش شد. او اولین مواجهه‌اش را با مردم چنین تعریف می‌کند: ‌سال ٧٤ که جزو المپیاد ادبیات بودم، در برنامه شب‌های تابستان به واسطه آقای سیدرضا صفدری شرکت کردم و پس از آن, ...ادامه مطلب

  • بوسه عشق حقیقی: شنل قرمزی و کانزاس+عکس

  • بوسه عشق حقیقی: شنل قرمزی و کانزاس+عکس خلاصه داستان:زنی 28 ساله به نام "اِما سوان" پسری دارد به اسم "هنری" که او را 10 سال پیش رها کرده و برای فرزندخواندگی گذاشته است. این پسر حقیقت پشت پرده شهر "استوری بروک" رو از کتاب افسانه ها متوجه میشود و به دنبال مادر واقعیش می گردد و او را پیدا میکند و به این امید که بتواند متقاعدش کند که دنیای افسانه ها را نجات دهد. هنری معتقد است "اِما" دختر "شاهزاده دلربا" و "سفیدبرفی" است و والدینش برای محافظت از او در مقابل نفرین "ملکه شیطانی" او را به این دنیا فرستادند. این دو وارد شهر "استوری بروک" در ایالت "مین" میشوند. به نظر میاید این شهر دنیایی موازی برای شخصیت های افسانه ای خود است که در حقیقت این شخصیت ها در این شهر به صورت مردم عادی زندگی میکنند و از هویت و زندگی واقعی شان خبر ندارند.(ویکی پدیای فارسی)سریال Once Upon a Time (روزی روزگاری) محصول کشور آمریکا که از شبکه ی ABC است که از سال 2011 پخش آن آغاز شده.این سریال فانتزی توسط ادوارد کیتست و آدام هاروویتز ( نویسندگان سریال لاست) خلق شده است و اتفاقات سریال در شهری خیالی با ساکنانی از افسانه های پریان شکل می گیر.سریال تا فصل 7 ساخته شده است.من این سریال را دیدم و به شخصیتهای داستان عادت کردم و دوستشان داشتم ولی فصل 5 قسمت 18 برایم مشخص میشود این سریال اهداف دیگری هم به غیر از سرگرم کردن مردم , ...ادامه مطلب

  • لبخند تو آغازگرِ قصه ی عشق؛ تولدت مبارک عروس خانوم "hana"..

  • مبارک باشه تولدتون دوست خوش قلبم ان شاالله سال خیلی خوبی باشه براتون در کنار عزیزانتون براتون شادی و سلامتی همیشگی آرزو می کنم ...خوش بخت ترین باشی بانو :),لبخند,آغازگرِ,عشق؛,تولدت,مبارک,عروس,خانوم ...ادامه مطلب

  • پست معنادار آزاده نامداری: از کینه تو تا عشق من...

  • شهروند هم میهن    وضعیت من: تاريخ عضويت: Aug 2016 جنسیت: کشور: وضعیت تاهل: مجرد محل سكونت: PERSIA ارسالها: 1,412 سپاس هاي ايشان از ديگران: 2,097 سپاس های دیگران از ایشان : 1,581 پاسخ : پست معنادار آزاده نامداری: از کینه تو تا عشق من... وداع با سوئیس ، از فردا دوباره چاقچور شده و بجای آبجو سوئیسی باید ... __________________چو ایران نباشد تن من مباد ... ويرايش توسط captain_haddock : 52 دقيقه پيش در ساعت 04:42 PM ,پست,معنادار,آزاده,نامداری,کینه,عشق ...ادامه مطلب

  • نظریه‌های روانشناسی عشق

  • نظریه قصه عشق استرنبرگاسترنبرگ در سال ۱۹۹۴ نظریه مثلث عشق را مورد ارزیابی مجدد قرار داد و نظریه عشق به مثابه قصه را معرفی نمود. نظریه مثلث عشق بر مبنای رویکرد روانسنجی است و عشق را به اجزاء سازنده آن تفکیک می‌کرد. در این نظریه می‌توان عشق را با توجه به طیف وسیعی از عاطفه‌ها، اندیشه‌ها و انگیزش‌های م, ...ادامه مطلب

  • عشق فقط مولایم مهدی عج

  • فَلا ظُهُورَ إِلاّ بَعْدَ إِذْنِ اللّهِ تَعالى ذِكْرُهُ وَ ذلِكَ بَعْدَ طُولِ الاَْمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلاءِ الاَْرْضِ جَوْرًا:ظهورى نيست، مگر به اجازه خداوند متعال و آن هم پس از زمان طولانى و قساوت دل‌ها و فراگير شدن زمين از جور و ستم., ...ادامه مطلب

  • عشق واقعاً ساده است، چرا اصرار دارید آن را دشوار کنید؟

  • عشق واقعاً ساده است، چرا اصرار دارید آن را دشوار کنید؟ کنفوسیوس می‌گوید: “زندگی واقعاً ساده است. اما ما روی پیچیدگی آن اصرار داریم.”عشق هم واقعا ساده است. در ادامه 15 تصویر دلگرم کننده آورده شده است که نشان می‌دهد که عشق چقدر می‌تواند ساده باشد.1. فقط خیره شدن به چشمان همدیگر برای داشتن یک حس عجیب و, ...ادامه مطلب

  • جون هر کی دوست دارید بگید چیکار کنم؟ وقتی عشقت عروس شد و تو تنهایی

  • جون هر کی دوست دارید بگید چیکار کنم؟ وقتی عشقت عروس شد و تو تنهایی این زندگی یک پسر تنها و دلشکسته است که دوست داشت بهترین همسر دنیا باشه و الان دوست داره خودکشی کنهتورو خدا شما اگر همچین حالتی براتون پیش اومده کمکم کنید من همه پیامها رو میخونم وضع روحیم خرابه فردا عصر قدردان پیامهاتون هستم چه حسی د, ...ادامه مطلب

  • چگونه بدون جستجو عشقی واقعی و همیشگی پیدا کنیم؟

  • چگونه بدون جستجو عشقی واقعی و همیشگی پیدا کنیم؟ «افتخار زندگی در این است که خود حقیقی مان را پیدا کنیم.»— کارل یونگاغلب اوقات، زمانی که افراد به دنبال یک رابطه جدید هستند، آنها یا در جستجوی فردی هستند که آنها را کامل می کند یا او را کاملا مشابه خودشان تصور می کنند. بنابراین آنها تلاش می کنند خود را به بهترین شکل ممکن در رابطه نشان دهند و ویژگیهای غیرجذابشان را پنهان کنند - به شکل نسخه ایده آلی که همسر آینده شان خواهد خواست.من معتقدم پیدا کردن همسر ایده آل مستلزم رویکردی متفاوت، و درون نگرانه است که در ادامه به طور مفصل توضیحش می دهم:۱. دنبال همسر ایده, ...ادامه مطلب

  • آهنگ عشق آمد در مدح حضرت معصومه(صابر خراسانی)

  • Powered by: vBulletin® انجمن گفتگو هم میهنCopyright © 2005-2016 www.HamMihan.com , All Rights Reserved. © 1394 - تمام حقوق این سایت متعلق به «شبکه اجتماعی هم میهن» است.کلیه محتوای این سایت توسط کاربران درج شده است و «شبکه اجتماعی هم میهن» هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد.(قوانین انجمن)Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • معرفی و نقد رمان رویای من به عشق توست

  • معرفی و نقد رمان رویای من به عشق توست سلام به دوستان گل ! امیدوارم حالتون به اندازه ی قطره های دریا خوب باشه ...اومدم بایه رمان جدید ؛ امیدوار براش کم نزاشته باشم ...نام اثر : رویای من به عشق توستنام نویسنده :deli aminiخلاصه : دختر قصه ی ما یه دختر شیطون و مغروره که بعد از فوت پدرش و وصیعتی که پدرش کرده با مشکلات سختی از زندگی روبرو میشه که این مشکلات باعث کم شدن شیطونی و زیر پا گذاشتنغرورش میشه ...درپی این ماجرا باپسری به نام آروین آشنا میشه که علاوه بر شیطنت هاش پیش گوی خوبی بوده و...Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • رمان رویا ی من به عشق توست

  • نمیتونستم بازشون کنم ... صدای زربان قلبمو توی گوشم میشنیدم ... هنوز خیسی اشک رو روی صورتم حس میکردم ...خیلی آروم پلکای سنگینمو بعد از کلی تلاش تکون دادم و چشمامو باز کردم ...اولی دیدم تار بود ولی کم کم همه چیز برام واضح شد و اولین چیزی که دیدم وحید بود .ناگهان اتفاقات چتد دقیقه پیش مثل یک فیلم از جلوی چشمام گذشت.هنوز نوشته های روی اون برگه ی کهنه رو یادم بود:تمام دارایی به پسر کوچکم جناب آقای وحید آرمان مهر تعلق خاطر انجام میگیرد.با نفرت از کنارش بلند شدم اما با صداش متوقف شدم:این خونه رو می خوام بفروشم ، از فردا دنبال جا و مکان باش.با همون صدای لرزون گفتم :به تو مربوط نیست ، خودم یه کاریش می کنم.بوزخندی به روی لب آورد و گفت:به تو خوبی نیومده.از اتاقش خارج شدم و به سمت اتاقم راهی شدم ، درو محکم روی هم کوبیدم.گوشیمو برداشتم و به یسنا زنگ زدم ، باید از همین الان شروع میکردم._ الو ! الووووو...یسنا_الو ویدا ! خودتی بی معرفت..._بله ! خوبی؟.. کجایی ...یسنا_هی ، یه بادی میره و میاد .."سکوت"یسنا_خب کاری داشتی؟..._اومم...م....باید ببینمت!یسنا_اتفاقی افتاده؟..._باید رو در رو باهات صحبت کنم !..یسنا_چون تو می خوایی باشه ! پس امروز قرارمون کافی شاپ"یاس"_باشه ، پس دیدارمون ساعت ۷:۳۰------------------------------------------------------"فصل سوم"با چشم دنبال یسنا میگشتم ، اما با دستی که روی شونم قرار گرفت؛ بر گشتم.با دیدن یسنا چشمم از خوشحالی برق زد و با لبخند"سلام" کردم، اما با یادآوری اتفاقات؛ لبخند از روی لبم محو شد.سر میز دونفره نشوندمش و خودم رو به روش نشستم، لبخندی زدم و گفتم:- بــه! یسنا خانم!!به تقلید از من، لبخندی زد و گفت:- مسخره بازی بسه! بگو چیکار داشتی؟! ، کار دارم.از سیر تا پیاز ماجرا رو براش تعریف کردم.سر انجام گفتم:- میشه تا پیدا کردن خونه، تو خونتون مستقر شم؟!یسنا- این چه حرفیه دختر، تو تا هر وقت می خوای میتونی پیش من بمونی…! اما… راستیتش خونمون رو می خوایم بفروشیم و به خاطر کار پدرم، مجبوریم؛ چند ماهی بریم خارج.با ناراحتی سری تکون دادم…یسنا- اما من یه پیشنهاد دارم…!!با تعجب؛ به یسنا نگاه کردم،یعنی چه پیشنهادی داشت؟…-چیکار می خوایی بکنی؟…یسنا-تو خاله مهری منو میشناسی؟!- خب آره! چطور؟!یسنا- پسرشو هم میشناسی دیگه؟!- اسمشو از مهری خانم چند بار شنیدبودم ولی تا حالا خود, ...ادامه مطلب

  • دانلود آهنگ جدید شادمهر عقیلی به نام فقط با تو عشقم

  • قوانين ارسال You may not post new threads You may not post replies You may not post attachments You may not edit your posts كد [IMG] فعال است كدهاي HTML غير فعال است ساعت جاري 06:01 PM با تنظيم GMT +4.5 مي باشد. Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دانلود رمان عشق در نمیزنه

  • دانلود رمان عشق در نمیزنه دانلود رمان عشق در نمیزنهدانلود رمان عشق در نمیزنه با لینک مستقیم از رمان فوریونوشته : فاطمه زره پوشتعداد صفحات : 235دانلود رمانخلاصه رمان :داستان در مورد دختری به اسم رهاست که همیشه غرور توی زندگیش حرف اول رو میزنه و همیشه در برابر پسرا کوه غرور بوده و در این داستان با پسری از جنس خودش ، یعنی مغرور و متنفر از جنس مخالف خودش برخورد میکنه این برخورد بر اثر یه تصادف به وجود میاد و باعث میشه این دو تا سر راه هم قرار بگیرن و با هم همکار بشن و از همین جاست که …دانلود رمان عشق در نمیزنهLet's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سرطان هم مانع عشق مرد به همسرش نشد

  • سرطان هم مانع عشق مرد به همسرش نشد امروز سه شنبه ۱۸ خرداد ۹۵ در اولین روز ماه مبارک رمضان سری جدید برنامه ماه عسل روی آنتن رفت . در این برنامه دو همسر که عشق را به معنای واقعی معنی کرده بودند به عنوان میهمان در این برنامه حضور یافتند .احسان علیخانی به مانند همیشه بعد از خواندن دعای فرج و سلام و احوالپرسی گرم، به روی صحنه آمد و خبر از رونمایی تیتراژ آغازین برنامه با صدای محسن یگانه داد.محسن یگانه که ۱۰ سال قبل با شروع برنامه ماه عسل، صدای خود را به گوش مردم رسانده بود، این بار هم اجرای تیتراژ ابتدایی ماه عسل را اجرا کرد.بعد از پخش تیتراژ و پشت صحنه ماه عسل (صحنه هایی از برنامه دیروز)، نوبت به دعوت از مهمانان برنامه رسید. مهمانان برنامه، زوج جوانی بودند که با حضور در برنامه از همان ابتدا با سوال همیشگی احسان علیخانی مواجه شدند و از روزی که برای اولین بار همدیگر را دیدند، گفتند.فرشاد از نحوه آشنایی خود با همسرش در صف نانوایی گفت و مهربانی که او در حقش کرده بود. ماجرا مربوط می شد به رمضان سال ۸۳ که هر دو (فرشاد و همسرش) در صف نانوایی بودند و با تمام شدن نان و دست خالی بودن فرشاد، دختر خانم قصه امروز ماه عسل چندتکه نان به فرشاد می دهد و می رود. دیدار دوم این دو در محل کار دختر خانم آن هم کاملا اتفاقی رقم می خورد و این شد که این اتفاق تبدیل شد به ازدواج و آن چیزی که فرشاد قصه علیخانی از آن با عنوان تقدیر یاد کرد.نهایتا رسیدن و وصل حاصل شد اما به خون جگر، خانواده دختر خانم راضی نبودند و از قضا رقیبی این وسط بود که البته مهرش نه به دل دختر خانم که بر دل مادر او و خانواده اش بود. اما در نهایت این عشق و مهر بود که غالب شد و قرار و مدار عقد گذاشته شد.ولی داستان این دو به همین جا ختم نشد …در گیر و دار انجام مقدمات قبل از عقد و … بود که همه متوجه شدند همسر فرشاد سرطان ریه دارد و همین موضوع باعث شد که تردید برای این ازدواج در دل همه شکل بگیرد. همه به غیر از فرشاد.این دو در حالی با هم عقد کردند که تازه مراحل اولیه درمان و شیمی درمانی همسر فرشاد آغاز شده بود و پس از انجام عمل پیوند مغز استخوان نهایتا در سال ۸۶ ازدواج کردند. با وجود اینکه می دانستند با تمام علاقه ای که به داشتن فرزند دارند اما ممکنه هیچ وقت به این خواسته و آرزویشان نرسند. اما شاید به حرمت همین مهر و عشق صادقانه بود , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها