گفتگوی هم میهن

تیزر آئودی a8 همچنان ادامه دارد : اینبار وبلاگ‌نویسانی با چشم بسته آئودی یکبار دیگر هم بصورتی مخفیانه آئودی A8 جدید خود را به نمایش درآورد، اما این بار به یک روش کاملاً متفاوت. این روش کاملاً برعکس قانونیست که همیشه وجود دارد که می گوید : “شما می توانید نگاه کنید اما اجازه ی لمس کردن ندارید”. اینبار, ...ادامه مطلب

 تاريخ عضويت: Oct 2015جنسیت: کشور: وضعیت تاهل: مجرد ارسالها: 1,665 سپاس هاي ايشان از ديگران: 1,845 سپاس های دیگران از ایشان : 1,800 Let's block ads! بخوانید,تصاویر ادامه مطلب برای وبلاگ,تصاویر ادامه مطلب متحرک,تصاویر ادامه مطلب,تصاویر ادامه ی مطلب,تصویر ادامه مطلب برای وبلاگ,ادامه تصاویر در اینجا,تصاویر به ادامه مطلب بروید,تصاویر در ادامه مطلب,تصاویر متحرک ادامه,تصاویر متحرک برای ادامه مطلب ...ادامه مطلب

ادامه اخرین سرمایه 5 سبتین پاهامو روی زمین گذاشته بود دستشو به پشت اهورا و بهتین زد و اوننا رو به سمت بچه های گروهش هدایت کرد.تیارا پاشد و گفت بهتره روی صندلی کمی استراحت کنی .خانمی یک لیوان چای و دو تاشکلات برام اورده بود.پا شدم خانم چایی رو روی صندلی گذاشته بود وکمکم کرد .روی صندلی نشستم تیارا کنارم نشست .گفت : اول یه چیزی بخور بعد میریم پیش بچه ها.بچه ها با سبتین به سمت کارگاه رفتند.خانم هم برگشت منو تیارا تنها شدیمدر این تنهایی چند ثانیه اروم نشسته بودیم که خانم با یک لیوان چایی دیگه برگشت و خطاب به تیارا گفت این از شماست.تیارا با همون حالت غرور زیباش تشکر کرد و صورتشو برگردوند بار دیگه نگاهمون با همدیگه یکی شده بود ولی این بار احساس شرم عجیبی وجودمو گرفته بود سریع سرمو پایین اوردم حس میکردم هنوز داره نگام میکنهپای راستشو روی پای چپش انداخت و چایی رو اروم به سمت بالا میبردمن فقط حس میکردم داره چایی میخورهاینقدر حس عجیبی داشتم که نمیتونستم نگاش کنمحالت دلهره داشتم حس میکردم دارم خفه میشم اما نمیدونم چی شده بود که برای اولین بار میتونستم توی دلم بخندم تا حالا چنین حسی نداشتمتا حالا هیچی نتونسته بود اینجوری باعث خنده تو دلم بشهغرق افکار عجیبم بودم و خوشحالی دلمو گرفته بود که صدایی اومد: نمیخای چاییتو بخوریلرزی به دلم افتاد صدام گرفت نمیتونستم چیزی بگم فقط دستمو بردم و چایی رو برداشتمخنک شده بود نمیدونم چه مدت بود که اینجا نشستم ولی دلم میخاست ادامه داشته باشه نمیتونستم از سرجام بلند شمحس شوق تو دلم منو از صندلی تکون نمیدادلیوان چایی خنک بود اروم اروم دو بار لیوان رو به سمت دهنم بردم وخوردماما با وجود دلهره ای که داشتم نمیتونستم به خوردن ادامه بدمچایی رو گذاشتم سرمو بالا اوردم صورت تیارا رو دیدم که با یک حالت تعجب قشنگی داشت نگام میکردم موهاش که کج شونه کرده بود فر قشنگی خورده بود و روی پیشونیش موج میزدپیشونی سفید و بلندی داشتنگام به لباش گره خورد که به ارومی می گفت:دیگه نمیخایحواسم به جواب دادن نبود به لبای غنچه و قرمزش نگاه میکردم که دوباره ازم پرسید:حالت خوبه؟سرمو پایین انداختم . جوابی ندادمتیارا بلند شد به سمت اتاق کناری رفت نمیدونم داشت داخل اتاق چیکار میکرد ولی حالا که ازم دور شده بود میتونستم نفس راحتی بکشمشکلات باز کردم چایی رو براداشتم و تا ته خوردمدو لیوان, ...ادامه مطلب

ادامه اخرین سرمایه 3 شایدقشنگترین و در عین حال سخت ترین روز زندگیم تابحال رروزی بود که قرار شد به عنوان دانشجوی رشته پزشکی در دانشگاه مشغول تحصیل شوم .کار به عنوان منشی پزشک ،مراقبت از پسرم که حالا کاملا بهم وابسته شده بود،و درس خواندن در رشته سخت پزشکی.هم قشنگ بود و هم سختوقت بیکاری نداشتم ، حتی کلاس های دانشگاه به زور میتونستم برم ،استرس رفتنمو تو چشمای پارسینا میدیدم.داشت بزرگ میشد و وابستهاستلا بعضی وقتا میگفت دیگه این پسر از کنترل من خارج شده،من پیر تر از اونیم که بتونم پسر شیطون تو رو کنترل کنم.شبای امتحان وحشتناک بود همش ارزو میکردم فقط یک ساعت زود تر پارسینا بخوابهاما اون فقط مواظب منو کتابام بود که سراغشون نرم.مجبور بودم کتابارو جمع کنم و چراغ خاموش کنم تا وقتی پارسینا خوابش برد دوباره پا میشدم و مطالعه میکردم.بیشتر کلاسها رو شبانه میرفتم یا با استادا سر کلاس نرفتن مشکل داشتم.مجبور بودم کل سال تحصیلی از خوابم بزنم. درس ها سخت بود تلاش من هر چقدر زیاد میشد پاسخگو نبود.شاید باید به حرف استلا موقع به دنیا اومدن پارسینا گوش میدادم ولی حتی فکر کردن در مورد این موضوع برام سخت بود.اون تنها سرمایه زندگیم بود. دیگه هیچ چیز غیر ازون برام معنی نداشتلبخندش منو سخت تر میکرد .گریه اش تاشمو بیشتر میکرد.محبتش منو استوارتر میکرد.گویا زندگیم پر از پارسینا شده بود.غیراز اون هیچ چیزی تو فکرم نبود.خواب خوراک بازی و تمام دنیای اون دنیای منم بود.گاهی که خیلی خسته بودم می گفت مامان مثلا تو بچه باش من ماماناونوقت ازم پرستاری میکرد سرمو رو پاهای کوچیکش میذاشت و اروم برام لالایی میخوندمی گفت خیلی دوست دارم وبعد از این می گفت حالا بشمر.تو سن کم می تونست تا صد بشمرهشمردن رو از دوست داشتن یاد گرفته بودبهش گفته بودم هر چی بشه مهم اینه که ادم همیشه بخندههر وقت روی زمین میفتاددهنشو باز میکرد و می خندیدو در حالیکه لباش کاملا باز بود می گفت ادم باید همیشه اینجوری باشه و بعد لباشو جمع میکرد و میگفت ادمایی که اینطورین و دوست ندارهعلاقه خاصی به حیوانات داشت.توی چند تافیلم خرس های کوچک دیده بود مث اونا رو زمین دراز می کشید راه میرفت و حسابی منو می خندوندادا و صدای حیوانات زیادی رو میدونست.وقتی ازش میپرسیدم مرغابی چه جوری تو اب زندگی میکنه چه جوری نفس می کشه سرشو بالا میاورد و نفسشو حبس میکرد و ب, ...ادامه مطلب

کی‌روش: فدراسیون به من اعتماد ندارد/امکان ادامه همکاری وجود ندارد/ سرمربی تیم ملی ایران پس از پایان جلسه هیات رئیسه فدراسیون فوتبال در حضور خبرنگاران با آنها به گفتگو نشست و به سوالات آنها پاسخ داد.آفتاب : کارلوس کی روش در این نشست عنوان کرد:از کفاشیان ممنونم که به من فرصت دادهمانطور که مطلع هستید چند هفته پیش درخواست استعفای خود را تقدیم فدراسیون فوتبال کردم. بعد از بازی‌های تیم ملی امروز این فرصت را داشتم در خصوص مسائل صحبت کنم و با کمال افتخار در خدمت اعضای هیئت رئیسه باشم و بعد از جلسه تصمیم گرفتم همه چیز را کاملاً توضیح بدهم. باید تشکر کنم از علی کفاشیان که این فرصت را به من داد و از اعضای هیئت رئیسه هم متشکرم که توانستم مشکلات تیم ملی را بگویم.برخی مسائل برای من قابل درک نیستتمام توان و انرژی خود را گذاشتم تا به تیم ملی ایران کمک کنم، این اتفاق در تمام این 5 سال افتاد، اعتقاد راسخ دارم با شرایط فعلی صعود به جام جهانی دشوار است و راه سختی پیش‌رو داریم. در حال حاضر به جایی رسیدیم که تنها صحبت از مشکلات مالی نیست، بلکه برخی مسائل هست که برای من قابل درک نبوده و قابل مذاکره هم نیست. البته این مسائل را من به هیئت رئیسه سپردم.به احترام کفاشیان به قرعه کشی جام جهانی می رومتا تاریخ 30 آوریل 2016 به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران به وظایف خود پایبند هستم. آقای کفاشیان از من درخواست کرد در مراسم قرعه کشی انتخابی جام جهانی حضور داشته باشم و من به احترام او، این درخواست را پذیرفتم. بعد از این تاریخ که بنده تقاضای استعفای خود را تقدیم ریاست فدراسیون فوتبال کردم، هیچ گزینه‌ای جلوی روی خودم نمی‌بینم. می‌توانم این را متصور باشم که پس از این تاریخ به پایان رابطه خودمان رسیده باشیم. در پنج سال گذشته به خط مقدم آمدم و در راه حفاظت از تیم ملی در خط مقدم در جنگ بودم و با کمال افتخار این کار را انجام دادم.همیشه در خط مقدم برای فوتبال ایران جنگیدمهمیشه از منافع ملی فوتبال ایران دفاع کرده ام و هیچگاه ترسی از آن نداشتم، من در دوران حضورم در ایران همیشه این حس را داشتم که در خط مقدم از منافع ملی فوتبال ایران دفاع می کنم و ترسی از جنگیدن برای این تیم نداشتم، هم در کنفرانس های خبری و هم در دیدارهایی که داشتم و در تحریم‌هایی که ایران در آن بود، همیشه در کنفرانس‌ها سعی کردم از ایران دف, ...ادامه مطلب

ادامه تکامل بدافزارهای تلفن همراه امروزه رایانه های شخصی خیلی بهتر از قبل محافظت می شوند. بروز رسانی جدید ویندوز 8.1 همراه با یک دیوار آتشین است که از طریق یک آنتی ویروس محافظت می شود. توسعه دهندگان مرورگرها هم همچنان در فکر امنیت هستند: برای مثال، مرورگر کروم در تلاش است تا سایتهای مشکوک را شناسائی کند و قبل از باز کردن آنها به کاربر هشدار دهد. این سیستم از حمله نرم افزارهای مخرب برای آلوده کردن رایانه جلوگیری می کند.البته این سطح کاملی از حفاظت نمی باشد و بسیاری از موارد هم بوده که این سیستم مغلوب بدافزارها شده است. به همین دلیل مردم باید از طرحهای پیچیده امنیتی جهت حفاظت از خود استفاده کنند. مشکل این است که گوشی های هوشمند و تبلت ها مانند رایانه های شخصی نمی باشند و به همین دلیل بیشتر از چند طرح امنیتی جدی و انگشت شمار برای آنها وجود ندارد.گوشی های هوشمند یک کامپیوتر هستند که در حد خودشان قدرت دارند. این دستگاه به حسابهای مالی شما متصل است و به طور قطع در ضعیف ترین سطح حفاظت قرار دارد. متاسفانه مجرمان سایبری هم از این مسئله باخبر هستند. تعداد تروجان های تلفن همراه در سال 2015 به شکل چشمگیری رو به افزایش بوده است. در طول این سالها طرحهای امنیتی کسپرسکی تعداد 2.961.727 بسته نصب شده بدافزارها را مسدود کرد.به عبارت دیگر ما برای 3 میلیون بار از آلوده شدن دستگاههای تلفن همراه جلوگیری کرده ایم. این رقم آمار بسیار بالایی می باشد و البته ناگفته نماند که این تعداد نرم افزار مخرب صرفا توسط لابراتوار کسپرسکی کشف شده است. این تعداد تروجان برای تمام جهان هم زیاد می باشد! و چه بدتر که ما در انتظار افزایش این ارقام هستیم و در این شرایط دستگاههای تلفن همراه در سال 2016 حتی بیشتر از قبل در معرض خطر قرار خواهند داشت.همراه بانکهای جعلی پول سرقت می کنندکسپرسکی در سال 2015 تعداد 7030 تروجان همراه بانک در تلفن های همراه را شناسائی کرد. این نوع از بدافزارها کاملا هوشمند هستند و از ترفندهای مخرب استفاده می کنند. به عنوان مثال تروجانی وجود دارد که مانند ترفند فیشینگ عمل می کند که یک تصویر جعلی از همراه بانک بر روی صفحه تلفن همراه نشان می دهد. در این صورت هم قربانی اطلاعات حساب و کارت اعتباری خود را وارد می کند و پس از این رقم حسابش به عدد صفر تغییر می کند.تروجان OpFake یکی از نمونه های با, ...ادامه مطلب

خواننده شهرزاد برای ادامه زندگی به آمریکا رفت! عکس سینا سرلک که این روزها بخاطر همخوانی کردن با محسن چاوشی به محبوبیت و شهرت زیادی رسیده است, برای ادامه زندگی اش به آمریکا برگشت.سینا سرلک جمعه 14 اسفندماه تهران را به سمت ایالت تنسی آمریکا ترک کرد.او با انتشار تصویری از خود به همراه پدرام کشتکار و حمید بهروزی‌نیا در فرودگاه امام خمینی (ره) خبر از خروجش از کشور داد.سرلک در توضیح این تصویر نوشت:ممنونم که همیشه همراه من هستید، خدا نگهدارتان...سرلک این روزها با انتشار قطعات مشترک و هم‌صدا با محسن چاووشی نامش بر سر زبان‌ها افتاده است.او سال‌هاست به آمریکا مهاجرت کرده و هر از چند گاهی برای فعالیت های موسیقایی اش به ایران سفر می کند.This entry passed through the Full-Text RSS service - if this is your content and you're reading it on someone else's site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers., ...ادامه مطلب

عملکرد مهم است و اینکه چیزی ثابت نمی ماند !مثلا اصل بیعت و شوری در زمان حکومت علی با اینکه یک اصل عالی بود ! اما باعث تثبیت حکومت سلطنتی شد !شعار خوارج یک شعار عالی بود، حکومت از آن خداست، نه کسی دیگر، اما دیدیم که خود همین شعار چه جنایتها افرید!هر اصلی که درست هم که باشد ! وقتی درست اجرا نشود و مورد سو استفاده قرار گیرد، میتواند غلط بشود !یک اصلی در یک جایی می تواند راه باشد، همان اصل در یک جای دیگر می تواند خشونت افرین،کشنده ی خود اصل و بی راه باشد...دیوار یعنی چی:؟دیوار چند مفهوم دارد ... دیوار برای کسی که زندانی است یک مفهوم دارد.. برای کسی که خانه اش می سازد یک مفهوم !دیوار و سد برای کسی می تواند امنیت باشد و برای دیگری زندان ! ...بنابراین خود اصل مهم نیست ... مهم انست که کجا می نیشیند و چه استفاده ای از ان می شود !اگر اصلی در 10 سال پیش از ان طرفداری شود دلیلی بر ان نیست که همان اصل امروز درست باشد ! چرا که شرایط اجتماعی و ادمها ثابت نیستند که ان اصل که مورد استفاده ی ادمهاست ثابت بماند.This entry passed through the Full-Text RSS service - if this is your content and you're reading it on someone else's site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers., ...ادامه مطلب